کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فردا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
روزمیان
لغتنامه دهخدا
روزمیان . (ق مرکب ) روز سوم از امروز و هر روز دیگری . (از ناظم الاطباء). روز بعدِ پس فردا. فردای پس فردا.
-
پردا
لغتنامه دهخدا
پردا. [ پ َ ] (اِ) فردا. (برهان ). غَد.
-
فردایین
لغتنامه دهخدا
فردایین . [ ف َ ] (ص نسبی ) از: فردا + ین (پساوند نسبت ). مربوط به فردا. مقابل امروزین : رنج امروزین آسودن فردایین بود و آسودن امروزین رنج فردایین . (فارسنامه ).
-
فرداوم
لغتنامه دهخدا
فرداوم . [ ف َ وُ ] (ص نسبی )فردایینه . منسوب و متعلق به فردا. (ناظم الاطباء).
-
سر دوانیدن
لغتنامه دهخدا
سر دوانیدن . [ س َدَ دَ ] (مص مرکب ) سر دواندن . امروز و فردا کردن .
-
ماهر
لغتنامه دهخدا
ماهر. [ هَِ ] (اِ) به لغت زند و پازند به معنی فردا باشد که به عربی غد گویند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). هزوارش ، ماهر . پهلوی ، فرتاک (فردا). (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
-
یکی یکی
لغتنامه دهخدا
یکی یکی . [ ی َ ی َ / ی ِ ی ِ ] (ق مرکب ) یکی پس از دیگری . به توالی . پی هم . || فرداً فرد. هریک جداجدا. یکی بعد دیگری .
-
ابن الیوم
لغتنامه دهخدا
ابن الیوم . [ اِ نُل ْ ی َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) کسی که در اندیشه ٔ فردا نباشد و امروز را غنیمت داند.
-
دیروز
لغتنامه دهخدا
دیروز. (اِ مرکب ، ق مرکب ) روز گذشته . (آنندراج ). روز پیش از امروز. دی . امس . خلاف فردا. روز قبل از روزی که در آن باشند.
-
لیلةالمقبلة
لغتنامه دهخدا
لیلةالمقبلة. [ ل َ ل َ تُل ْ م ُ ب ِ ل َ ] (ع اِ مرکب ) فردا شب . (مهذب الاسماء).
-
مجرداً
لغتنامه دهخدا
مجرداً. [ م ُ ج َرْ رَ دَن ْ ] (ع ق )محضاً و فقط. || فرداً و منفرداً و تنها. || بطور برهنه و عریان . (ناظم الاطباء).
-
بیاهنجیدن
لغتنامه دهخدا
بیاهنجیدن . [ هََ دَ ] (مص ) آهنجیدن : گفت فردا نشتر آرم پیش توخود بیاهنجم ستیم از ریش تو. رودکی .رجوع به آهنجیدن شود.
-
امروز
لغتنامه دهخدا
امروز. [ اِ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) این روز. روزی که در آن هستیم . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). همین روز. (فرهنگ فارسی معین ). روز حاضر. الیوم : ماریفنج اگرت دی بگزیدنوبت مار افعی است امروز. شهید.امروز بامداد مرا ترسابگشود باسلیق نه نشکرده . کسا...
-
فقیهی مروزی
لغتنامه دهخدا
فقیهی مروزی . [ ف َ ی ِ م َ وَ ] (اِخ ) از فاضلان خراسان و مردی خوش طبع و نکته دان بوده و این قطعه از اوست :میفکن نوبت عشرت به فرداچو اسباب مهیا داری امروزبه استقبال انده رفته باشی چو در دل فکر فردا داری امروز.(از مجمع الفصحاء رضاقلی خان هدایت چ جدید...
-
بیهنگام شدن
لغتنامه دهخدا
بیهنگام شدن . [ هََ/ هَِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دیروقت بودن . نابهنگامی .- بیهنگام شدن روز ؛ نزدیک شب رسیدن آن . (یادداشت مؤلف ) : چون از خواب بیدار شد روز بیهنگام شده بود... گفت امشب باز جای شوم و آنگه فردا بطلب چیزی میروم . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ص 37)....