کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فردا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فردا
لغتنامه دهخدا
فردا. [ ف َ ] (ق ، اِ) پردا. در زبان پهلوی فرتاک . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). روز آینده . غد. (آنندراج ). روز بعد از امروز و دیگر روز و روز دیگر. (یادداشت به خط مؤلف ) : گفت فردا نشتر آرم پیش توخود بیاهنجم ستیم از ریش تو. رودکی .یکی حال از گذشته دی...
-
واژههای مشابه
-
فرداً
لغتنامه دهخدا
فرداً. [ ف َ دَن ْ ] (ع ق ) به تنهایی . جداگانه . انفرادی . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به فرد شود.
-
پسین فردا
لغتنامه دهخدا
پسین فردا. [ پ َ ف َ ] (ق مرکب ) دو روز بعد از فردا. سه روز بعد.
-
پس فردا
لغتنامه دهخدا
پس فردا.[ پ َ ف َ ] (ق مرکب ) یک روز بعد از فردا. بعد غَد.
-
پسان فردا
لغتنامه دهخدا
پسان فردا. [ پ َ ف َ ] (ق مرکب ) دو روز بعد از فردا.
-
بی فردا
لغتنامه دهخدا
بی فردا. [ ف َ ] (ص مرکب ) (از: بی + فردا) منقطع. - بی فردا بودن روز کسی ؛ بسررسیدن عمر وی . فرارسیدن مرگ وی : هر که با اوبدشمنی کوشدروز او از قیاس بی فرداست . فرخی .رجوع به فردا شود.
-
خانه ٔ فردا
لغتنامه دهخدا
خانه ٔ فردا. [ ن َ / ن ِ ی ِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) عالم آخرت . (ناظم الاطباء). سرای دیگر. آن دنیا. عقبی . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) : هر که درین خانه شبی داد کردخانه ٔ فردای خود آباد کرد.نظامی (از آنندراج ).
-
روز بی فردا
لغتنامه دهخدا
روز بی فردا. [ زِ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از قیامت . (یادداشت مؤلف ) : دل تو جفت طرب باد وز تعب شده فردتو در نشاط و طرب تا بروز بی فردا.سوزنی .
-
پس پسان فردا
لغتنامه دهخدا
پس پسان فردا. [ پ َ پ َ ف َ ] (ق مرکب ) سه روز بعد از فردا.
-
پس ترین فردا
لغتنامه دهخدا
پس ترین فردا. [ پ َ ت َ ف َ ] (ق مرکب ) سه روز بعد.
-
واژههای همآوا
-
فرداً
لغتنامه دهخدا
فرداً. [ ف َ دَن ْ ] (ع ق ) به تنهایی . جداگانه . انفرادی . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به فرد شود.
-
جستوجو در متن
-
وتری
لغتنامه دهخدا
وتری . [ وَ را ] (ع ق ) جداگانه و فرداً فرداً. (ناظم الاطباء).