کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرخ فال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فرخ لقا
لغتنامه دهخدا
فرخ لقا. [ ف َرْرُ ل َ ] (اِخ ) نام قهرمان کتاب امیرارسلان رومی نوشته ٔ نقیب الممالک است . او دختر پطرس شاه فرنگی است . امیرارسلان بدو عاشق شد و به دنبال وی به فرنگ رفت و دچار حوادثی گشت که به تفصیل در آن کتاب ذکر شده است .
-
فرخ مرت
لغتنامه دهخدا
فرخ مرت . [ ف َرْ رُ م َ ] (اِخ ) مؤلف «ماتیکان هزار داتستان ». این کتاب گزارش هزار فتوای قضایی است و از جمله کتب غیردینی است که از زبان پهلوی ساسانی باقی مانده است . (از سبک شناسی بهار ج 1 ص 50 و 54). از این کتاب یک نسخه ٔ منحصربه فرد موجود است که ...
-
فرخ وند
لغتنامه دهخدا
فرخ وند. [ ف َرْ رُ وَ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ ممزائی بختیاری . (از جغرافیای سیاسی مسعود کیهان ص 75).
-
فرخ هرمز
لغتنامه دهخدا
فرخ هرمز. [ ف َرْ رُ هَُ م َ ] (اِخ ) یکی از سپهبدان دوره ٔ ساسانی است که در زمان سلطنت آزرمدخت مدعی تاج و تخت شد و آزرمدخت را به زنی خواست و چون آزرمدخت نمیتوانست با پیشنهاد او علناً مخالفت کند در نهان وسایل قتل او را فراهم آورد. رستم فرخزادو فرخ زا...
-
زادان فرخ
لغتنامه دهخدا
زادان فرخ . [ ف َرْ رُ ] (اِخ ) رئیس نگهبانان (حرس ) در عهد خسرو پرویز بود. ابن بلخی آرد: از جمله ٔ بی رحمتی و سخت دلی او [ خسرو پرویز ] یکی آن بود که زادان فرّخ را که امیر حَرس َ نگهبانان او بود پرسید که عدد محبوسان چند است و فرمود که همه را بباید ک...
-
زاذان فرخ
لغتنامه دهخدا
زاذان فرخ . [ ف َرْ رُ ] (اِخ ) زاذان فرخ رئیس نگهبانان خسرو پرویز است که در اجرای امر او درباره ٔ قتل عام زندانیان تعلل کرد. (ایران باستان ص 471). و رجوع به زادان فرخ شود.
-
زاذان فرخ
لغتنامه دهخدا
زاذان فرخ . [ ف َرْ رُ ] (اِخ ) یکی از بزرگان ایران به هنگام انقراض دولت ساسانی بود و با دستیاری پوس فرخ و دو برادرش ، قیام ایرانیان را علیه شهروراز، سردار معروف ایرانی ، رهبری کرد. شهروراز که بقصد سلطنت ، با قیصر هرقل ساخته واردشیر پادشاه خردسال ایر...
-
شب فرخ
لغتنامه دهخدا
شب فرخ . [ ش َ ب ِ ف َرْ رُ ] (ترکیب وصفی ) فرخ شب . فرخنده شب . || (اِ مرکب ) نام نوایی است از موسیقی و نام لحن چهاردهم باشد از سی لحن باربد. (برهان ). نام یکی از سی لحن باربد، مطرب و شاعر خسروپرویز است . (فرهنگ نظام ).
-
قنات فرخ
لغتنامه دهخدا
قنات فرخ . [ ق َ ف َرْ رُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت ، واقعدر 4هزارگزی جنوب راه مالرو جیرفت به ساردوئیه . سکنه ٔ آن 25 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
اخی فرخ
لغتنامه دهخدا
اخی فرخ . [ اَ ف َرْ رُ ] (اِخ ) ابن امیر بسطام جاکیر. آنگاه که میرزا سعد وقاص حاکم قم از فرمان میرزا شاهرخ مبنی بر اطلاق امیر بسطام که در بند او بود، سرپیچید و قتلق خواجه را در قم بر سر اغروق گذاشته بسطام را مصحوب خویش برداشته نزد امیر قرایوسف ترکما...
-
دل افروز فرخ پی
لغتنامه دهخدا
دل افروز فرخ پی . [ دِ اَ زِ ف َرْ رُ پ َ / پ ِ ] (اِخ ) بر حسب دو بیت ذیل از فردوسی نامی است که شاپور ذوالاکتاف به کنیزک رومی ایرانی نژاد که او را از اسارت رومیان رهانیده بود داد : کنیزک که او را رهانیده بودبدان کامگاری رسانیده بوددل افروز فرخ پِیَش...
-
رستم فرخ هرمز
لغتنامه دهخدا
رستم فرخ هرمز. [ رُ ت َ م ِ ف َرْ رُ هَُ م ُ ] (اِخ ) رستم فرخزاد. رجوع به رستم فرخزاد و فهرست حبیب السیر چ خیام شود.
-
جستوجو در متن
-
فال زدن
لغتنامه دهخدا
فال زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) فال گرفتن . طالعبینی : بر قرعه ٔ چار حد کویت فالی زنم ازبرای رویت . نظامی .به فرخندگی فال زن ماه و سال که فرخ بود فال فرخ به فال . نظامی .از غم و درد مکن ناله و فریاد که دوش زده ام فالی و فریادرسی می آید. حافظ.رجوع به ف...
-
نکوفال
لغتنامه دهخدا
نکوفال . [ ن ِ ] (ص مرکب ) به شگون نیک . فرخ فال . (یادداشت مؤلف ).
-
خجسته فالی
لغتنامه دهخدا
خجسته فالی . [ خ ُ ج َت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) خجسته طالعی . حالت خجسته طالعبودن . حالت نکوطالع بودن . حالت خوش فالی . حالت نیکوفال بودن . حالت فرخنده فال بودن . حالت فرخ فال بودن .