کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرح افزا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فرح آباد
لغتنامه دهخدا
فرح آباد. [ ف َ رَ ] (اِخ ) مزرعه ای است از دهستان زیراستاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود و دارای 20 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
فرح آباد
لغتنامه دهخدا
فرح آباد. [ ف َ رَ ](اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان آباده ، واقع در پنج هزارگزی شمال باختری آباده و کنار شوسه ٔ آباده به شیراز. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل که دارای 450 تن سکنه است . از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات ، بادام ...
-
فرح آباد
لغتنامه دهخدا
فرح آباد. [ف َ رَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رودبار بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، واقع در سی هزارگزی باختر کهنوج و سه هزارگزی شمال راه مالرو گلاشکرد به کهنوج و دارای سی تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
فرح بخش
لغتنامه دهخدا
فرح بخش . [ ف َ رَ ب َ ] (اِخ ) نام باغی است اندرون قلعه ٔ شهرپناه دارالخلافت شاه جهان آباد. (آنندراج ).
-
فرح بخش
لغتنامه دهخدا
فرح بخش . [ ف َ رَ ب َ ] (نف مرکب ) فرح انگیز. شادی بخش . رجوع به ترکیبات فرح شود.
-
فرح زاد
لغتنامه دهخدا
فرح زاد. [ ف َ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش شمیران شهرستان تهران ، واقع در 9هزارگزی باختر تجریش و 12هزارگزی تهران . ناحیه ای است واقع در دامنه ٔ کوهستان ، سردسیر و دارای 1200 تن سکنه است . از قنات مشروب میشود. در بهار از رودخانه ٔ تنگه یونجه زار نیز ا...
-
فرح کش
لغتنامه دهخدا
فرح کش . [ ف َ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دالوند بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد، واقع در دوهزارگزی شمال راه اتومبیل رو خرم آباد به بروجرد. ناحیه ای است واقع در جلگه ، سردسیر و دارای هشتادتن سکنه . از چشمه علی مشروب میشود. محصولاتش غلات و لبنیات ا...
-
ابن فرح
لغتنامه دهخدا
ابن فرح . [ اِ ن ُ ف َ رَ ] (اِخ ) شهاب الدین ابوالعباس احمدبن فرح بن احمد لخمی اشبیلی شافعی . مولد او به اشبیلیه به سال 625 هَ .ق . و در 646 اسیر فرنگ شد، و از آنجا بگریخت و به مصر و شام رفته بفراگرفتن علم و ادب پرداخت و پس از آن در شهر دمشق اقامت گ...
-
درکی فرح
لغتنامه دهخدا
درکی فرح . [ دِ ف َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در 2 هزارگزی جنوب باختری شیراز. آب آن از قنات وراه آن فرعی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
بیت فرح
لغتنامه دهخدا
بیت فرح . [ ب َ / ب ِ ت ِ ف َ رَ ] (اِخ ) نزد علمای احکام ، هرسیاره ای را در خانه فرح و مسرت است و از این رو آن خانه را بیت فرح آن ستاره گویند. مثلاً بیت فرح قمر خانه ٔ سیم است مقابل بیت ترح . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
فرح آباد خلیل
لغتنامه دهخدا
فرح آباد خلیل . [ف َ رَ دِ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهرخواشت بخش مرکزی شهرستان ساری ، واقع در سه هزارگزی شمال ساری .ناحیه ای است واقع در دشت ، معتدل و مرطوب که دارای 50 تن سکنه است . از چشمه ٔ زرگرآباد مشروب میشود. محصولاتش غلات و صیفی است . اه...
-
فرح آباد سهیل
لغتنامه دهخدا
فرح آباد سهیل . [ف َ رَ س ُ هَِ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش حومه ٔشهرستان نائین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
واصف فرح آبادی
لغتنامه دهخدا
واصف فرح آبادی . [ ص ِف ِ ف َ رَ ] (اِخ ) حکیم اشرف حسین پسر حکیم اصغر حسین متوفی در 1292 هَ . ق . شاعری است و برای دیدن شرح حال وی رجوع شود به «فرهنگ سخنوران » دکتر خیامپور و «شمع انجمن » امیرالملک سیدمحمد صدیق حسن خان بهادر.
-
جستوجو در متن
-
افزای
لغتنامه دهخدا
افزای . [ اَ ] (نف مرخم ) افزا. افزاینده . فزاینده .چنانکه در روح افزای ، مهرافزای ، فرح افزای و جز آن .- رامش افزای ؛ افزاینده ٔ رامش . رجوع به افزا شود.- روح افزای ؛ فزاینده ٔ روح و جان . رجوع به افزا شود.- روزی افزای ؛ افزاینده ٔ روزی . رجوع به...
-
شادی افزا
لغتنامه دهخدا
شادی افزا. [ اَ ] (نف مرکب ) سروربخش . فرح افزا : بر موافق گیسو[ ی ] حور بهشت بوی خلق شادی افزای توباد.قوامی رازی (دیوان ص 21).