کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراگرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فراگرفتن
لغتنامه دهخدا
فراگرفتن . [ ف َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) بگرفتن . گرفتن . (یادداشت به خط مؤلف ). اخذ. (تاج المصادر بیهقی ) : گفت یا موسی فراگیر و مترس . (قصص الانبیاء).صعب گردد به تو آن کار که اش داری صعب بگذرد سهل گرش نیز فراگیری سهل . ابن یمین فریومدی .بعضی را بک...
-
جستوجو در متن
-
محاوطة
لغتنامه دهخدا
محاوطة. [ م ُ وَ طَ ] (ع مص ) با هم فراگرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فراگرفتن یکدیگر را. || درآویختن کسی دیگری را برای مطلبی و یکی در انکار مبالغه کردن و فراگرفتن یکدیگر را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
لقف
لغتنامه دهخدا
لقف . [ ل َ ] (ع مص ) لقفان . شتاب و سبک گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ). سبک فراگرفتن . فراگرفتن و زود فروواریدن . (تاج المصادر). زود فروواریدن و زود فراگرفتن .(زوزنی ). زود فروخوردن . (ترجمان القرآن ) (زوزنی ).
-
هلد
لغتنامه دهخدا
هلد. [هََ ] (ع مص ) فراگرفتن تب مردم را. (منتهی الارب ).
-
استیظاف
لغتنامه دهخدا
استیظاف . [ اِ ] (ع مص ) تمام فراگرفتن . (منتهی الارب ).
-
لمظ
لغتنامه دهخدا
لمظ. [ ل َ ] (ع مص ) زبان گرد دهن برآوردن . (زوزنی ). زبان را گرد دهان برآوردن بعد از خوردن طعام جهت فراگرفتن لُماظة. || لب لیسیدن . || فراگرفتن مزه ٔ طعام را. || چشیدن . || حق کسی را دادن . (منتهی الارب ).
-
تبول
لغتنامه دهخدا
تبول . [ ت َ ب َوْ وُ ] (ع مص ) تبول بر کسی ؛بضرب و دشنام فراگرفتن او را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || شاش کردن . (ناظم الاطباء).
-
دغمان
لغتنامه دهخدا
دغمان . [ دَ غ َ ] (ع مص ) فراگرفتن کسی را گرمی و سردی . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). دَغم . و رجوع به دغم شود.
-
لقفان
لغتنامه دهخدا
لقفان . [ ل َ ق َ ] (ع مص ) لقف . شتاب و سبک گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ). زود فروواریدن و زود فراگرفتن . (زوزنی ).
-
اتخاذ
لغتنامه دهخدا
اتخاذ. [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) گرفتن . برگرفتن . فراگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). ایتخاذ. اخذ.
-
استبالة
لغتنامه دهخدا
استبالة. [ اِ ت ِ ل َ ] (ع مص ) بول فراگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). بول کردن خواستن . (زوزنی ).
-
استاژ
لغتنامه دهخدا
استاژ. [ اِ ] (فرانسوی ، اِ) دوره ٔ خدمتی که داوطلبان و مبتدیان برای فراگرفتن معلومات و تجارت پیش از استخدام و اشتغال رسمی گذرانند.
-
الاذة
لغتنامه دهخدا
الاذة. [ اِ ذَ ](ع مص ) فراگرفتن و احاطه کردن . (منتهی الارب ). || پناه گرفتن و التجا بردن . (اقرب الموارد).
-
القان
لغتنامه دهخدا
القان . [ اِ ] (ع مص ) زود یاد گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فراگرفتن و حفظ کردن سخنی بشتاب . (از اقرب الموارد).