کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراوری پایینبهبالا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بفرود
لغتنامه دهخدا
بفرود. [ ب ِ ف ُ ] (ق مرکب ) پایین و بسمت پایین . (ناظم الاطباء). و رجوع به فرود شود.
-
فروزیر
لغتنامه دهخدا
فروزیر. [ ف ُ ] (ق مرکب ) بطرف زیر. بسوی پایین . فروسو.- فروزیر شدن ؛ پایین رفتن . فرورفتن : همانگه جست رامین راست چون شیرز بام کوشک تا زآن شد فروزیر. فخرالدین اسعد.- فروزیر گذاشتن ؛ پایین آوردن . به پایین نهادن : ز تختش فروزیر نگذاشتی مدامش بر خوی...
-
یخاری باش
لغتنامه دهخدا
یخاری باش . [ ی ُ ] یوخاری باش . (اِخ ) (به معنی سوی بالا یا بالاسری یا صدر مجلس ) نام شعبه ای از دو شعبه ٔ قاجار. مقابل آشاقی باش (به معنی سوی پایین یا پایین سری یا پایین مجلس ). (یادداشت مؤلف ). قسمتی از قاجاریه را که در ساحل راست گرگان سکونت داشت...
-
داودلو
لغتنامه دهخدا
داودلو. [ وو ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهار دولی بخش مرکزی شهرستان مراغه . واقع در 77هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 14هزارگزی خاور شوسه شاهین دژ به میاندوآب . دارای 71 سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و نخود و کرچک . شغل اهالی زراعت . صنایع دستی اها...
-
خدابنده لو
لغتنامه دهخدا
خدابنده لو. [ خ ُ ب َ دَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاه است . این دهستان در شمال و شمال باختری صحنه واقع و منطقه ای است کوهستانی با آب و هوای مناطق سردسیری ولی خوش . راه مالرو صحنه به سقز از این دهستان میگذرد. خدابنده لو از...
-
میان ولایت باخرز
لغتنامه دهخدا
میان ولایت باخرز. [ وِ ی َ ت ِ خ َ ] (اِخ ) از بلوکات ولایت باخرز و خواف خراسان . عده ٔ قرا: 30. مساحت : 36 فرسخ ،مرکز: مشهدریزه ، حد شمالی : تربت شیخ جام ، شرقی : پایین ولایت ، جنوبی : پایین خواف ، غربی : بالاولایت باخرز. (از جغرافیای سیاسی کیهان )....
-
خانقاه
لغتنامه دهخدا
خانقاه . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل . واقع در 26 هزارگزی شمال خاوری اردبیل و 2 هزارگزی شوسه ٔ اردبیل آستارا. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل . دارای 2416 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک زبانند. آب آنجا از رودخانه ٔ خا...
-
شارقنج پایین
لغتنامه دهخدا
شارقنج پایین . [ ق ُ ج ِ ] (اِخ ) مزرعه ای است جزء شارقنج بالا. رجوع به شارقنج بالا شود.
-
ماهوسک پایین
لغتنامه دهخدا
ماهوسک پایین . (اِخ ) دهی از دهستان القورات است که در بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند واقع است و 248 تن سکنه دارد. مزارع ماهوسک بالا، کلاته کربلایی علی رضا، گلیلوک بالا و پایین لچی ، نیم کوشک ، اسفندلان گرنجوک بالا و پایین ، چشمه شورکی جزء این ده است . (از...
-
برافکندن
لغتنامه دهخدا
برافکندن . [ ب َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برانداختن . افکندن . دور کردن . (ناظم الاطباء) : خالد... نام پدر از خطبه برافکند. (تاریخ سیستان ).چو بر جنگ پیلانت باشد شتاب بهامون برافکن پراکنده آب . اسدی (گرشاسب نامه ). || قی کردن . استفراغ کردن : و کسی را ...
-
کولج بالا و پایین
لغتنامه دهخدا
کولج بالا و پایین . [ ] (اِخ ) دهی ازدهستان وسط طالقان که در شهرستان تهران واقع است و 620 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
رزگ بالا
لغتنامه دهخدا
رزگ بالا. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهابادبخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. سکنه ٔ آن 169 تن . آب آنجا از چشمه . محصول عمده ٔ آن غلات و میوه و بنشن است . صنایع دستی آنجا کرباس بافی است . مزارع تک آب رزگ ، رزگ پایین ، چشمه پشت مزار، لگنان بالا و پایین و گل...
-
جور
لغتنامه دهخدا
جور. [ ج ُ وَ ] (اِ) بالا که نقیض پایین و پشت است . (برهان ).
-
یهن
لغتنامه دهخدا
یهن . [ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، واقع در 38000 گزی باختری بیرجند، با 230 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . مزارع کرمانی بالا و پایین ، تیتوت کرانه ، مزارده ، نیشکوک بالا و پایین ، خونیک یهن ، علی نا...
-
شادیشه بالا و پایین
لغتنامه دهخدا
شادیشه بالا و پایین . [ ش ِ وَ ] (اِخ ) دیهی از دهستان پایین ولایت ؛ بخش فریمان ، شهرستان مشهد واقع در 20هزارگزی شمال خاوری فریمان و 12هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی مشهد به سرخش . دامنه ٔ کوه و گرمسیر است . سکنه ٔآن 389 تن است . آب آن از قنات و محصولات ع...