کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراه رود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فراه رود
لغتنامه دهخدا
فراه رود. [ ف َ ] (اِخ ) رودی است در سیستان . رجوع به فراه شود.
-
جستوجو در متن
-
خشکرود
لغتنامه دهخدا
خشکرود. [ خ ُ ] (اِخ ) نام رودی است که به زره سیستان ریزد : و دیگر آن است کنون پیداست که رود هیرمند و رخدرود و خاش رود و فراه رود و خشکرود و هروت رود و آب دشتها و کوهها از همه اطراف سیستان و از هزار فرسنگ همه بزره آید و یکی سوراخ است آن رادهان شیر گو...
-
دریاچه ٔ هامون
لغتنامه دهخدا
دریاچه ٔ هامون . [ دَرْ چ َ / چ ِ ی ِ ] (اِخ ) در شمال شرقی سیستان واقع شده و قسمتی از آن درخاک افغانستان قرار دارد. آب آن از رودهای هیرمند و فراه رود و خاش و شوررود تأمین می شود. و رجوع به هامون در ردیف خود شود.
-
چاه ابوطالب
لغتنامه دهخدا
چاه ابوطالب . [ هَِ اَ ل ِ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «موسوم به دروازه است واقع در خاک سیستان بر سر راه فراه به مالاخان یا سیاه کوه ، در طرف غربی رود هیرمند». (از مرآت البلدان ج 4 ص 131).
-
خاور
لغتنامه دهخدا
خاور. [ وَ ] (اِخ ) نام رودی است در 66 هزارگزی شمال قلعه چهارراه حکومت درجه 2 بکوا و خاشرود مربوط به حکومت فراه که به رودخانه ٔ «فراه رود» می ریزد. محل آن بین خط 63 درجه و 6 دقیقه و 6 ثانیه ٔ طول شرقی و خط 32 درجه و 46 دقیقه و 27 ثانیه ٔ عرض شمالی وا...
-
تکناباد
لغتنامه دهخدا
تکناباد. [ ت َ ] (اِخ ) این نام دوبار به همین صورت در تاریخ سیستان چ بهار آمده است : ... جهت امارت سیستان ونیه و فراه و قلعه ٔ کاه و بست و تکناباد و تمامی رود... در سال ششصد و هشتاد و سه . (تاریخ سیستان چ ص 406). فرستادن لشکر منصور به ولایت گرمسیر و ...
-
احمدسلطان افشار
لغتنامه دهخدا
احمدسلطان افشار. [ اَ م َ س ُ ن ِاَ ] (اِخ ) از امرای خراسان که بموجب فرمان والی هرات امیرخان لله بجنگ میرزا محمدزمان شتافتند و سپاه او را منهزم کردند و در زمان شاه اسماعیل آنگاه که زمام قبض و بسط طوس و مشهد مقدس را در کف کفایت پوران سلطان نهاد و چون...
-
یکجا
لغتنامه دهخدا
یکجا. [ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) یک بارگی . همگی . تماماً. (ناظم الاطباء).کل . کلاً. بالتمام . دربست . جملةً. جمعاً. همه را با هم : سودا چنان خوش است که یکجا کند کسی . (یادداشت مؤلف ): || با هم . همراه . (ناظم الاطباء). معاً. جمعاً. در صحبت یکدیگر. (یا...
-
خرخیز
لغتنامه دهخدا
خرخیز. [ خ َ ] (اِخ ) نام شهری است از ختا و ختن که مشک خوب در آنجا میشود و نوعی از جامه ٔ ابریشمی هم از آنجا آورند، و بجای زای هوز رای قرشت هم گفته اند که بر وزن شبگیر باشد. (برهان قاطع). شهری است در ترکستان که مشک تندبوی دارد و جامه ٔ ابریشمی نفیسی ...
-
یاوه
لغتنامه دهخدا
یاوه . [ وَ / وِ ] (ص ) سخنان سردرگم و هرزه و هذیان و فحش و دشنام . (برهان ). [ سخن ] هرزه و بیهوده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). بیهوده وهذیان . (اوبهی ). هذیان و هرزه . (سروری ). ایمه . (برهان ذیل ایمه ). بی معنی . مهمل . غاب . یافه : که نزدیک او فی...
-
ی
لغتنامه دهخدا
ی . [ ای ] (پسوند) به آخر کلمه درآید و نشانه ٔ نکره بودن باشد و آن از انواع یاء مجهول است . شمس قیس رازی یای نکره را ذیل «حرف نکره » آورده و گوید: و آن یائی است ملینه که در آخر اسماء علامت نکره باشد، چنانکه اسبی خریدم . غلامی فروختم . (المعجم چ تهران...
-
طاهر
لغتنامه دهخدا
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمرواللیث . نواده ٔ عمرولیث . وی در سیستان به مقام او نشست (عمرولیث ) ولی چون خواست فارس را هم مثل سابق تحت امر صفاریان درآورد، در 290 هَ . ق . اسیر گردید. (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 117). مؤلف تاریخ سیستان...
-
یافتن
لغتنامه دهخدا
یافتن . [ ت َ ] (مص ) وَجد. جِدة. وُجد. اِجدان . (از منتهی الارب ). وِجدان . وُجود. (از منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). الفاء. (منتهی الارب ) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). واجد شدن . اصابت . نیل . (منتهی الارب ). مغارطة. (منتهی الارب ). یابیدن ....