کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فراج
لغتنامه دهخدا
فراج . [ ] (اِخ ) نام یکی از توابع بصره که در ذکر ولایت منصوربن جعفر و انهزام سعید از زنج (زنگیان ) آمده است . (از کامل التواریخ ابن اثیر ج 7 ص 96). ممکن است واژه ٔ زنگی باشد.
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) فراج احمد الازهری المنیاوی . او راست : روح العمران ، طبع مصر بسال 1332 هَ . ق . (معجم المطبوعات ).
-
تروجی
لغتنامه دهخدا
تروجی . [ ت َ ] (اِخ ) عبدالکریم بن احمدبن فراج التروجی مکنی به ابومحمد از قریه ٔ تروجه مصر از محدثان است و از سلفی حدیث شنید و در معجم خود گوید: شیخ اجل او ابوبکربن محمدبن ابراهیم بن الحسین الرازی حنفی است و افتخار او بدو بود. (از معجم البلدان ).