کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فجفجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فجفجه
لغتنامه دهخدا
فجفجه . [ ف َ ف َ ج َ / ج ِ / ف ُ ف ُ ج َ / ج ِ ] (اِ) سخنی که در افواه افتد بطریق اخفاء، و سخن با هم آهسته گفتن ، و این معرب پچ پچه است . (غیاث ). رجوع به پچ پچ و پچ پچه شود.
-
جستوجو در متن
-
فچفچه
لغتنامه دهخدا
فچفچه . [ ف ُ ف ُ چ َ / چ ِ ] (اِ) سخنی که بر زبانها و میان مردم افتاده باشد لیکن بعنوان سرگوشی و خفیه به هم گویند.(برهان : لغات متفرقه ). فجفجه . رجوع به فجفجه شود.
-
فج و فاج
لغتنامه دهخدا
فج و فاج . [ ف َ ج ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) فجفجه . از اتباع . (یادداشت بخط مؤلف ). پچ پچ : منم آن شاعری که قول من است حسب بی قال و قیل و بی فج و فاج .سوزنی .