کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غاس
لغتنامه دهخدا
غاس . [ سِن ] (ع ص ) شیخ غاس ؛ پیر فانی . (منتهی الارب ).
-
ذقن
لغتنامه دهخدا
ذقن . [ ذِ ] (ع اِ) شیخ الهم ّ. پیر فانی . پیر سالخورده .
-
بایونیستی
لغتنامه دهخدا
بایونیستی . [ ] (ص مرکب ) فانی . فناپذیر. نیستی پذیرنده . (آنندراج ). (اما جای دیگر دیده نشد.).
-
عنجش
لغتنامه دهخدا
عنجش . [ ع ُ ج ُ ] (ع ص ) پیر فانی یا ترنجیده پوست . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). پیر فانی و یا کسی که پوست وی جمع و منقبض شده باشد. (از اقرب الموارد).
-
متهدمة
لغتنامه دهخدا
متهدمة. [ م ُ ت َ هََ دْ دِ م َ ] (ع ص ) فانی . ناب متهدمة، ناقه ٔ پیر فانی . عجوز متهدمة کذلک . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
زوال کردن
لغتنامه دهخدا
زوال کردن . [ زَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کاستن و فرسودن . || فانی کردن . (ناظم الاطباء).
-
عالم ناسوت
لغتنامه دهخدا
عالم ناسوت . [ ل َ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دنیای فانی و این جهان که ناپایدار است . (ناظم الاطباء).
-
فانیده
لغتنامه دهخدا
فانیده . [ دَ / دِ ] (اِ) فانید. رجوع به فانید و فانی-دن ش-ود.
-
هستی ناکس
لغتنامه دهخدا
هستی ناکس . [ هََ ی ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عمر فانی و ناپایدار و کوتاه . (ناظم الاطباء).
-
هستی دوروزه
لغتنامه دهخدا
هستی دوروزه . [ هََ ی ِ دُ زَ / زِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زندگانی ناپایدار و فانی . (ناظم الاطباء).
-
دیرفانی
لغتنامه دهخدا
دیرفانی . [ دَ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیاست : شبی رخ تافته زین دیر فانی .نظامی .
-
درباقی
لغتنامه دهخدا
درباقی . [ دَ ] (اِ مرکب ) باقی مانده : چو از عراق فرستاده ایم درباقی چرا به من زر فانی زشام نفرستاد.سیدحسن غزنوی .
-
قلحامة
لغتنامه دهخدا
قلحامة. [ ق ِ م َ ] (ع ص ) شیخ قلحامة؛ پیر فانی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
ناپایا
لغتنامه دهخدا
ناپایا. (نف مرکب ) که نپاید. که پاینده نیست . گذرا. فانی . غیرثابت . که گذران است و دائمی نیست . مقابل پایا به معنی ابدی و ثابت و باقی .
-
بادیه ٔ غول
لغتنامه دهخدا
بادیه ٔ غول . [ ی َ / ی ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیای فانی باشد. (برهان ) (آنندراج ).