کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاضلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فاضلة
لغتنامه دهخدا
فاضلة. [ ض ِ ل َ ] (اِخ ) زن عبداﷲبن انیس ، معروف به فاضله ٔ انصاریه . از زنان همزمان پیامبر اسلام (صحابیه ) بوده و روایاتی از او نقل شده است . (از کتاب الاصابة ج 8 ص 157).
-
فاضلة
لغتنامه دهخدا
فاضلة. [ ض ِ ل َ ] (ع ص ) مؤنث فاضل . ج ، فاضلات ، فواضل . رجوع به فاضل شود. || (اِ) (اصطلاح عروض ) اجتماع چهار حرف متحرک و یک ساکن . این سخن از ابراهیم عبدالرحیم عروضی است که کلمه ٔ پنج حرفی را که چهار حرف اول آن متحرک و پنجمین ساکن باشد فاضله (با ...
-
جستوجو در متن
-
مدینه ٔ افلاطون
لغتنامه دهخدا
مدینه ٔ افلاطون . [ م َ ن َ / ن ِ ی ِ اَ ] (اِخ ) رجوع به مدینه ٔ فاضله و نیز رجوع به افلاطون شود.
-
لاسابلیر
لغتنامه دهخدا
لاسابلیر. [ ی ِ ] (اِخ ) مارگریت دو. یکی از زنان فاضله ٔ مأئه هفدهم میلادی . مولد پاریس . ( 1636-1693 م .). لافونتن دیری با وی رفت و آمد داشته است .
-
تقنی
لغتنامه دهخدا
تقنی . [ ت َ ق َن ْ نی ] (ع مص ) یخنی نهادن نفقه ٔ فاضل برآمده را. یقال : تقنی بنفقة؛ اذا اکتفی فضلت فاضلة فادخرها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
ملکات
لغتنامه دهخدا
ملکات . [ م َ ل َ ] (ع اِ) ج ِ ملکه ، که قوت حصول هر شی ٔ است در طبیعت . (غیاث ). مأخوذ از تازی ، ملکه هاو خصلتها. (ناظم الاطباء). کیفیات راسخه ٔ نفسانی که از انواع مقوله ٔ کیف اند. (فرهنگ علوم عقلی سجادی ).- ملکات ردیه ؛ خصلتهای بد. (ناظم الاطباء)...
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت موسی الصنجاعی . از زنان فاضله ، از مردم یمن ، از اهل زبید. وی تفسیر و کتب حدیث میخواند و زنان را مجلس میگفت و ادب می آموخت و در زبید درگذشت . (الاعلام زرکلی ج 1 ص 102، از النور السافر نسخه ٔ خطی ).
-
انتگرال
لغتنامه دهخدا
انتگرال . [ اَ ت ِ ] (فرانسوی ،اِ) حساب ... که بفارسی حساب جامعه گفته اند تعیین توابع است از روی مشتقات یادیفرانسیل های آنها، و از این جهت این حساب عکس حساب دیفرانسیل (که بفارسی حساب فاضله گفته اند) است . حساب دیفرانسیل و انتگرال رشته ٔ بسیار مهمی از...
-
آداب
لغتنامه دهخدا
آداب . (ع اِ) ج ِ اَدَب . رسوم : نصر احمد سامانی ... سخت نیکو برآمد و بر همه ٔ آداب ملوک سوار شد. (تاریخ بیهقی ). گفت [ دزدی ] میخواهم ... آداب طریقت آموزم . (کلیله و دمنه ).موسیا آداب دانان دیگرندسوخته جان و روانان دیگرند. مولوی .هیچ ترتیبی و آدابی ...
-
فواضل
لغتنامه دهخدا
فواضل . [ ف َ ض ِ ] (ع ص ، اِ) نعمتهای بزرگ و سترگ یا نیکو و خوبترین . (منتهی الارب ). بخششهای بزرگ . عطاهای نیکو. (فرهنگ فارسی معین ). بعضی از محققین نوشته اند که فواضل جمع فاضله است که صیغه ٔ اسم فاعل باشد، چون وصف فاعلیت امر متعدی است لهذا استعمال...
-
مشهورات
لغتنامه دهخدا
مشهورات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) در عرف علماء و اهل ادب عبارت از قضایائی است که مردم به آن اعتراف نمایند و بدان گرویده باشند. (از کشاف از فرهنگ علوم عقلی تألیف سجادی ). قضایائی که تمام مردم بدان اعتراف کرده باشند از راه عادت ومتضمن بودن مصالح آنها و غیر...
-
فاصلة
لغتنامه دهخدا
فاصلة. [ ص ِ ل َ ] (ع ص ) مؤنث فاصل . رجوع به فاصل شود. || (اِ) شبه که میان هر دو مروارید و جز آن در رشته کشند. (منتهی الارب ). || آخر آیت قرآن ، و آن بمنزلت قافیه است در شعر. ج ، فواصل . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گویند چون در نوشته های کاهن...
-
سکینه
لغتنامه دهخدا
سکینه . [ س ُ ک َ ن َ ] (اِخ ) بنت الحسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام . اسم آن مخدره آمنه و آمینه و امامه و امیه دانسته شده و لقب وی سکینه میباشد و از طرف مادرش رباب بدان ملقب بوده است . سکینه ازپردگیان خانواده ٔ رسالت و نسوان بزرگ اسلام و از اخلا...
-
مؤنث
لغتنامه دهخدا
مؤنث . [ م ُ ءَن ْ ن َ ] (ع ص ) نقیض مذکر. (اقرب الموارد). خلاف مذکر. (ناظم الاطباء). ماده . (دهار). جنس ماده ٔ انسان و حیوان و غیره . مقابل مذکر. خلاف نر. زنانه . (یادداشت مؤلف ). || مخنث . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (متن اللغة). || مردی که در ...