کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاضلاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
فاضل آب
لغتنامه دهخدا
فاضل آب . [ض ِ ] (اِ مرکب ) آب زاید. (یادداشت بخط مؤلف ). || در تداول امروز آبراهه هایی است که آب زاید و کثافات خانه ها از آن عبور کند و به خارج شهر رود. و در این معنی استعمال ظرف بجای مظروف است . فاضلاب .
-
جستوجو در متن
-
گندابرو
لغتنامه دهخدا
گندابرو. [ گ َ رُ ] (اِ مرکب ) آبرَو. فاضلاب رو.
-
فرهان
لغتنامه دهخدا
فرهان . [ ف َ ] (اِخ ) نمکزاری است ازتوابع همدان و در واقع دریاچه ای است که فاضلاب روستاها در آن گرد آید و بر گردش نمکزاری تشکیل شود که نمک آن را به بلاد دیگر حمل کنند. (از معجم البلدان ).
-
فاضل آب
لغتنامه دهخدا
فاضل آب . [ض ِ ] (اِ مرکب ) آب زاید. (یادداشت بخط مؤلف ). || در تداول امروز آبراهه هایی است که آب زاید و کثافات خانه ها از آن عبور کند و به خارج شهر رود. و در این معنی استعمال ظرف بجای مظروف است . فاضلاب .
-
میان رود
لغتنامه دهخدا
میان رود. (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 4هزارگزی خاور مرزبانی با245 تن سکنه . آب آن از چشمه و رودخانه و فاضلاب و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
میرعلمده
لغتنامه دهخدا
میرعلمده . [ ع َ ل َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل ، واقع در 12هزارگزی شمال باختری آمل با 245 تن جمعیت . آب آن از فاضلاب و چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
گودزره
لغتنامه دهخدا
گودزره . [ ؟ زَرْ رَ ] (اِخ ) دریاچه ای است در جنوب دریاچه ٔ هامون که در سالهایی که بارندگی زیاد است فاضلاب دریاچه ٔ هامون به آن میریزد. (ایران باستان ج 1 ص 148). گودزره از خاور به باختر صد میل و عرضش سی میل است . (ازسرزمینهای خلافت شرقی ص 362). رجوع...
-
تراجی کلا
لغتنامه دهخدا
تراجی کلا. [ ت َ ک َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان بیشه است که در بخش مرکزی شهرستان بابل و دردوازده هزارگزی جنوب خاوری بابل قرار دارد. دشت و جنگل مرطوب است و 55 تن سکنه دارد. آب آن از فاضلاب چشمه ٔ جنید است . محصول آنجا برنج و صیفی و پنبه و کنف ومختصری غلات ...
-
دریکنده
لغتنامه دهخدا
دریکنده . [ دَ ک َ دَ / دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیشه بخش مرکزی شهرستان بابل . واقع در 6هزارگزی جنوب خاوری بابل و دو هزار وپانصدگزی خاور راه شوسه ٔ بابل به گنج افروز با 130 تن سکنه . آب آن از فاضلاب چشمه جنید و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغراف...
-
درزی کلا کوچک
لغتنامه دهخدا
درزی کلا کوچک . [ دَ ک َ کو چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 19 هزارگزی جنوب باختری بابل و 7 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ بابل به آمل . آب آن از فاضلاب دشت سر و رودخانه ٔ کاری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی...
-
سیف آباد
لغتنامه دهخدا
سیف آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قمرود بخش حومه ٔ شهرستان قم . دارای 230 تن سکنه . مذهب آنان تشیع است . آب آن از قنات و فاضلاب رودخانه ٔ قم . محصول آنجا غلات ، پنبه و صیفی است . شغل اهالی آن زراعت و کرباس بافی می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ...
-
شریف آباد
لغتنامه دهخدا
شریف آباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قمرود بخش مرکزی شهرستان قم . محصول آنجا غلات و یونجه و صیفی است . سکنه ٔ آن 100 تن و آب آن از فاضلاب رود قم است تأمین می شود. راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
شش یکان
لغتنامه دهخدا
شش یکان . [ ش ِ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان . محصول آنجا غلات و حبوب و چغندر و سکنه ٔ آن 123 تن و آب آن از چشمه و فاضلاب سراب فش و داراب سر است . از کنگاور می توان اتومبیل برد. تپه ای از آثار ابنیه ٔ قدیم در باخترآ...
-
چاهچه
لغتنامه دهخدا
چاهچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) چاهک . چاه خُرد. چاه کوچک . چاه نزدیک تک . گودالی کم عمق ، چاچه . آبشی . چاهی که در صحن سرای کنند رفع حوائج کودکان و گرد آمدن فاضلاب را. رجوع به آبشی در همین لغت نامه شود.- چاهچه ٔ قفا ؛ گوی که در پشت گردن بدرازا هست .