کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاصلۀ تولد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فاصلة
لغتنامه دهخدا
فاصلة. [ ص ِ ل َ ] (ع ص ) مؤنث فاصل . رجوع به فاصل شود. || (اِ) شبه که میان هر دو مروارید و جز آن در رشته کشند. (منتهی الارب ). || آخر آیت قرآن ، و آن بمنزلت قافیه است در شعر. ج ، فواصل . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گویند چون در نوشته های کاهن...
-
فاصله ٔ کبری
لغتنامه دهخدا
فاصله ٔ کبری . [ ص ِ ل َ / ل ِ ی ِ ک ُ را ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کلمه ٔ پنج حرفی که چهار حرف اول آن متحرک و پنجمی ساکن باشد. رجوع به فاصله شود.
-
فاصله ٔ صغری
لغتنامه دهخدا
فاصله ٔصغری . [ ص ِ ل َ / ل ِ ی ِ ص ُ را ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کلمه ٔ چهارحرفی که سه حرف اول آن متحرک و چهارمی ساکن باشد. رجوع به فاصله (اصطلاح عروض ) شود.
-
فاصله دادن
لغتنامه دهخدا
فاصله دادن . [ ص ِل َ / ل ِ دَ ] (مص مرکب ) میان دو چیز جدایی انداختن و آنها را از یکدیگر دور کردن . رجوع به فاصله شود.
-
فاصله گرفتن
لغتنامه دهخدا
فاصله گرفتن . [ ص ِ ل َ / ل ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) چند قدم با کسی فاصله گرفتن ؛ کنایه از احترام قائل شدن نسبت به او. (یادداشت بخط مؤلف ). || دوری کردن بسبب نفرت داشتن یا احتیاط کردن .
-
فاصله دار
لغتنامه دهخدا
فاصله دار. [ ص ِ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) هر دو یا چند چیز که از یکدیگر فاصله داشته باشند. رجوع به فاصله شود.
-
جستوجو در متن
-
شاتورو
لغتنامه دهخدا
شاتورو. [ ت ُ ] (اِخ ) دوشس دو... ماری - آن دومایی - نل ؛ یکی از سوگلیهای لویی پانزدهم . در سال 1717 م . در پاریس تولد یافت وبسال 1744 م . درگذشت . زنی بود بلندپرواز و باپشتکار. در فاصله ٔ سالهای 1742 و 1744 از نفوذ فراوانی برخوردار بود. به تشویق دوک...
-
باژ
لغتنامه دهخدا
باژ. (اِخ ) نام قریه ای است از قرای طوس و معرب آن فاز است . گویند تولد حکیم فردوسی از آنجاست . (برهان قاطع) (آنندراج ) (هفت قلزم ). نام قریه ای است از قرای طوس از ناحیت طبران بزرگ ، گویند که تولد حکیم فردوسی در آن قریه بوده است . (فرهنگ جهانگیری ). ن...
-
شاسریو
لغتنامه دهخدا
شاسریو. [ س ِ ی ُ ] (اِخ ) تئودور (1819 - 1865 م ). نقاش فرانسوی که در صدد برآمد سبک کلاسیک انگر را با سبک رمانتیک دولا کروا تلفیق کند. وی در 20 سپتامبر 1819 در سامانا واقع در جمهوری دومینیک که پدرش در آنجا کنسول دولت فرانسه بود تولد یافت . یازده سال...
-
صغری
لغتنامه دهخدا
صغری .[ ص ُ را ] (ع ن تف ) تأنیث اصغر. (منتهی الارب ). زن کوچکتر و هر شی ٔ مؤنث که کوچک باشد. (غیاث اللغات ). خردتر. کوچک تر. صغیرتر : بر وجود خویش که عالمی صغری است اندیشه گماشت که این نقش که گماشت ؟ (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || (اِ) در اصطلاح اهل م...
-
دور
لغتنامه دهخدا
دور. (ص ) بعید. (ترجمان القرآن ). چیزی که فاصله ٔ زیادی داشته باشد. ضد نزدیک . (ناظم الاطباء). آنچه که از ما فاصله ٔ (زمانی یا مکانی ) دارد. چیزی که نزدیک به ما نیست . نقیض نزدیک . (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ). بافاصله . مقابل نزدیک . مقابل قریب ....
-
گوجه فرنگی
لغتنامه دهخدا
گوجه فرنگی . [ گ َ / گُو ج َ/ ج ِ ف َ رَ ] (اِ مرکب ) گل گلاب در ذیل گیاهان دولپه ای پیوسته گلبرگ در تیره ٔ بادنجانیان آرد: گوجه فرنگی یا تمات که میوه ٔ درشت قرمز آن دارای چندین خانه و خوراکی است . (گیاه شناسی گل گلاب ص 238). و تقی بهرامی آرد: نباتی ...
-
داریوش اول
لغتنامه دهخدا
داریوش اول . [ دارْ ش ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) نام و نسب : اسم این شاه در کتیبه های هخامنشی داری ووش یا دارای واوش ، بزبان بابلی دریاووش و در کتیبه های مصریان بزبان مصری آن تریوش و یا تاریوش . و مورخین یونانی : داریس . در توراة: داریوش و دَریاوِش . مورخین ...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) جرجانی (سید...) بن حسن بن محمدبن محمودبن احمد حسینی مکنی به ابوابراهیم و ابوالفضائل و ملقب به زین الدین (یا شرف الدین ). در نامه ٔ دانشوران آمده : سید اسماعیل بن حسن بن محمدبن محمودبن احمد الحسینی الجرجانی . از افاضل و اجلاء ا...