کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاصله میان دو حرف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فاصله گرفتن
لغتنامه دهخدا
فاصله گرفتن . [ ص ِ ل َ / ل ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) چند قدم با کسی فاصله گرفتن ؛ کنایه از احترام قائل شدن نسبت به او. (یادداشت بخط مؤلف ). || دوری کردن بسبب نفرت داشتن یا احتیاط کردن .
-
جستوجو در متن
-
حرف دخیل
لغتنامه دهخدا
حرف دخیل . [ ح َ ف ِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از حروف قافیه است . شمس قیس گوید: هرحرف متحرک که میان تأسیس و رَوی ّ افتد آنرا دخیل خوانند، از بهر آنکه بمیان دو حرف لازم درآمده است ، و او بجنس خویش لازم نیست و روا باشد که به حرف دیگر متبدل شود...
-
قبوة
لغتنامه دهخدا
قبوة. [ ق َ وَ ] (ع اِمص ) پیوستگی میان دو لب و ضم کردن حرف را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
دوحرفی
لغتنامه دهخدا
دوحرفی . [ دُ ح َ ] (ص نسبی ) ثنایی . کلمه ای که دو حرف داشته باشد. (یادداشت مؤلف ). با دو حرف .
-
فشق
لغتنامه دهخدا
فشق . [ ف َ ش َ ] (ع مص ) پراکندن نفس از آزمندی . || دور شدن فاصله دو شاخ آهو. (از اقرب الموارد). || دویدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) شادمانی . || دوری میان دو سرون و میان دو سر پستان پیشین ناقه . (منتهی الارب ). تباعد میان دو شاخ...
-
بین السجدتین
لغتنامه دهخدا
بین السجدتین . [ ب َ نَس ْ س َ دَ ت َ ] (ع ق مرکب ) میان دو سجده . در فاصله ٔ دو سجده .
-
میان بر
لغتنامه دهخدا
میان بر. [ یام ْ ب ُ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) برنده ٔ میان . || راه کوتاهتر. راهی در میان دو نقطه که نسبت به راه یا راههای دیگر کوتاهترین باشد. مستقیم ترین و کوتاهترین راه بین دو نقطه نسبت به راه اصلی که به صورت خط منحنی و منکسر است . اقصر فاصله میان د...
-
مکانفة
لغتنامه دهخدا
مکانفة. [ م ُ ن َ ف َ ] (ع مص ) با کسی یاری کردن . (تاج المصادر بیهقی ). یکدیگر را یارمندی کردن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). همدیگر را یارمندی و اعانت کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نزد عروضیان اثبات یکی از دو حرف یا اثبات دو حرف است ...
-
حرف ملفوظی
لغتنامه دهخدا
حرف ملفوظی . [ ح َ ف ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح جفر، در برابر حرف ملبوبی و حرف مسروری است . و آن حرفی است که نام آن از ترکیب سه حرف پدید آید بشرط آنکه حرف اول و آخرش از دو جنس باشد، چون : الف (= ا ل ف ) و جیم (= ج ی م ) و اینها سیزده ح...
-
میان پرده
لغتنامه دهخدا
میان پرده . [ یام ْ پ َ دَ / دِ ] (اِمرکب ) (اصطلاح موسیقی ) نقطه هایی که بین حروف به جای حروف یا پرده های متروک گذارند. نیم پرده . || (در سینما یا تآتر) فاصله ٔ دو پرده ٔ نمایش . در فاصله ٔ دو قسمت مجزا از یک نمایش که پرده ٔ سن می افتد.
-
باء
لغتنامه دهخدا
باء. (حرف ) ب . با. بی . حرف دوم از الفبای فارسی میان الف و پ و حرف دوم از الفبای عربی میان الف و تاء و حرف دوم از ابجد. رجوع به «ب » و «با» شود.- امثال :از بای بسم اﷲ تا تای تمت ؛ از آغاز تا پایان .
-
بین الهلالین
لغتنامه دهخدا
بین الهلالین . [ ب َ نَل ْ هَِ ل َ ] (ع ق مرکب ) میان دو هلال . میان دو کمان . || دو هلال که در دو طرف جمله ٔ معترضه قرار دهند. دو پرانتز.
-
اشهبان
لغتنامه دهخدا
اشهبان . [ اَ هََ ] (ع اِ) آن دو سال بی باران که در میان هر دو سال یک سال با باران و سبزه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دو سال بی باران که میان آن دو یک سال بارانی و سبزه باشد. دو سال خشکسال که میان آن دو سالی باسبزه باشد. (از اقرب الموارد).
-
سنفتان
لغتنامه دهخدا
سنفتان . [ س ُ ف َ ] (ع اِ) تثنیه ، دو چوب ایستاده که میان هر دو چرخ چاه باشد. (منتهی الارب ). بصیغه ٔ تثنیه دو چوب راست ایستاده ٔ میان دو چرخ چاه . (ناظم الاطباء).