کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فارا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فارا
لغتنامه دهخدا
فارا. (اِخ ) کوهی در مغرب فلات ایران . در آن حجاری ها و کتیبه هایی از روزگار تمدن عیلامی برجاست . رجوع به جغرافیای تاریخی غرب ایران ص 313 شود.
-
واژههای همآوا
-
فارع
لغتنامه دهخدا
فارع . [ رِ ] (اِخ ) در بالای وادی الشراة قریه ای است بنام فارع که درخت خرما بسیار دارد. ساکنانش معلوم نیست از کدام قبیله اند. آبهای آن از چشمه هایی است که در زیر زمین جریان دارند. (از معجم البلدان ).
-
فارع
لغتنامه دهخدا
فارع . [ رِ ] (ع ص ) اسم فاعل از فرع و فروع ، بمعنی بالارونده بر کوه و فرودآینده به وادی . || بلندبالای نیکوهیأت . || یک تن از اطرافیان سلطان : هو فارع من فرعة السلطان ؛ او یکی از یاران سلطان است . (از اقرب الموارد). ج ، فَرَعة. || جبل فارع ؛ کوهی ر...
-
فارع
لغتنامه دهخدا
فارع .[ رِ ] (اِخ ) قلعه ای است به مدینه ، و ابن سکیت گویداکنون خانه ٔ جعفربن یحیی است . (از معجم البلدان ).