کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فادخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فادخ
لغتنامه دهخدا
فادخ . [ دَ ] (اِ) بندق هندی است . و مؤلف اختیارات ، اشتباه به نوعی از حجرالسم کرده گوید سنگی است زرد مایل به سفیدی ، و به رنگهای دیگر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بنابراین نباید آن را با فادج اشتباه کرد. رجوع به فادج و پازهر شود.
-
جستوجو در متن
-
فاذج
لغتنامه دهخدا
فاذج . [ ذَ ] (اِ) پادزهر معدنی است ، و بهترین ْ چینی ِ آن است که خطایی نامند، و گفته اند جدوار است و به خاء معجمه نیز آمده . || گفته اند که بندق هندی است که رته نیز نامند. رجوع به فادج و فادخ شود.