کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غیر عملی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
من غیر
لغتنامه دهخدا
من غیر. [ م ِ غ َ ] (حروف جر + اسم ) کلمه ٔ نفی یعنی بدون و بجز. (ناظم الاطباء).
-
ابوبنات غیر
لغتنامه دهخدا
ابوبنات غیر. [ اَ بو ب َت ِ غ َ ] (ع ص مرکب ) سخت دروغزن . کذّاب . (المزهر).
-
بنات غیر
لغتنامه دهخدا
بنات غیر. [ ب َ ت ُ ی َ ] (ع اِ مرکب ) کذب . باطل . || دواهی . (از المرصع).
-
جستوجو در متن
-
عملی کردن
لغتنامه دهخدا
عملی کردن . [ ع َ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بعمل درآوردن . قابل انجام یافتن کردن .
-
کافور عملی
لغتنامه دهخدا
کافور عملی . [ رِ ع َ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از کافور است و آن چوبی است که میجوشانند و از آن برمی آورند. رجوع به کافور شود.
-
عملی ساختن
لغتنامه دهخدا
عملی ساختن . [ ع َ م َ ت َ ] (مص مرکب ) به انجام رساندن . به عمل درآوردن . امری را قابل عمل کردن .
-
عملی شدن
لغتنامه دهخدا
عملی شدن . [ ع َ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به انجام رسیدن . انجام شدن . قابل این شود که به عمل درآید.
-
خوش عملی
لغتنامه دهخدا
خوش عملی . [ خوَش ْ / خُش ْ ع َ م َ ] (حامص مرکب ) خوب رفتاری . خوب کرداری . خوش کرداری . خوش رفتاری .
-
بی عملی
لغتنامه دهخدا
بی عملی . [ ع َ م َ ] (حامص مرکب ) عمل نکردن . به گفتار عمل نکردن . کردار نداشتن : نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس ملالت علما هم ز علم بی عمل است . حافظ.و رجوع به علم و رجوع به عمل شود.
-
عملی
لغتنامه دهخدا
عملی . [ ع َ لا ] (اِخ ) نام جایگاهی است . و ابن درید در جمهرة آن را به فتح عین و میم ضبط کرده است . (از معجم البلدان ). در منتهی الارب نیز به فتح اول و دوم (عَمَلی ̍) آمده است .
-
خداپسند
لغتنامه دهخدا
خداپسند. [ خ ُ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ) عملی که پسندیده ٔ خدا باشد. (آنندراج ). امری که موجب خوش آمد خدا باشد، کاری که خدا را خوش آید : تعمیر خویش نکردی نماز بی خللی خداپسند نمی باشد این چنین عملی .مخلص کاشی (از آنندراج ).
-
علمی
لغتنامه دهخدا
علمی . [ ع ِ ] (ع ص نسبی ) منسوب به علم . (ناظم الاطباء). رجوع به علم شود. || مقابل عملی .
-
مردبازی
لغتنامه دهخدا
مردبازی . [ م َ ] (حامص مرکب ) بد عملی . زناکاری . قحبگی . (ناظم الاطباء). عمل مردباز. رجوع به مردباز شود.
-
اسباب چینی
لغتنامه دهخدا
اسباب چینی . [ اَ ] (حامص مرکب ) تهیه ٔ مقدمات عملی برعلیه کسی . توطئه . و با فعل کردن استعمال شود.