کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غیر جنسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
من غیر
لغتنامه دهخدا
من غیر. [ م ِ غ َ ] (حروف جر + اسم ) کلمه ٔ نفی یعنی بدون و بجز. (ناظم الاطباء).
-
ابوبنات غیر
لغتنامه دهخدا
ابوبنات غیر. [ اَ بو ب َت ِ غ َ ] (ع ص مرکب ) سخت دروغزن . کذّاب . (المزهر).
-
بنات غیر
لغتنامه دهخدا
بنات غیر. [ ب َ ت ُ ی َ ] (ع اِ مرکب ) کذب . باطل . || دواهی . (از المرصع).
-
جستوجو در متن
-
جنسی
لغتنامه دهخدا
جنسی . [ ج ِ ] (ص نسبی ) منسوب به جنس . (فرهنگ فارسی معین ). || در اصطلاح متداول امروزی ، آنچه مربوط به امور شهوانی باشد. (فرهنگ فارسی معین ): اعمال جنسی .- جاذبه ٔ جنسی ؛ کششی که از نظر غریزه ٔ جنسی میان دو موجود نر و ماده پدید می آید.- مسائل جنسی ...
-
کرباسک
لغتنامه دهخدا
کرباسک . [ ک َ س َ ] (اِ) کرباسو. (یادداشت مؤلف ). مارمولک . (فرهنگ فارسی معین ): سام ابرص ؛ جنسی است از کرباسک . وزغ ؛ جنسی است از کرباسک . (مهذب الاسماء). رجوع به کرپاسو و مارمولک شود.
-
غدد جنسی
لغتنامه دهخدا
غدد جنسی . [ غ ُ دَ دِ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غدد تناسلی . تخمدان وبیضه و پستان . رجوع به تناسلی و کلمات مذکور شود.
-
جنسی کردن
لغتنامه دهخدا
جنسی کردن . [ ج َ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) درمورد بچه ، با هر ناملایم خرد بهانه گرفتن . بی تابی کردن و گریستن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به جَنَس شود.
-
سرشکن
لغتنامه دهخدا
سرشکن . [ س َ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) سرشکننده . آنکه سر کسان را بشکند. || (اِمص مرکب ) تقسیم وجه یا جنسی میان گروهی . || دریافت وجه یا جنسی از اهل محلی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
خوش جنسی
لغتنامه دهخدا
خوش جنسی . [ خوَش ْ / خُش ْ ج ِ ] (حامص مرکب ) خوش ذاتی . خوش باطنی . خوش طینتی . (یادداشت مؤلف ).
-
مندلیسم
لغتنامه دهخدا
مندلیسم . [ م ِ دِ ] (فرانسوی ، اِ) مجموعه ٔ نظریه های مندل و طرفداران اوست . مطابق این نظریه ها، عوامل وراثت یا «ژن ها» در یاخته های مخصوص جنسی قرار دارند و به این ترتیب هر جاندار از هر دو نمونه ٔ یاخته های جنسی نر و یاخته های جنسی ماده عوامل ارثی ر...
-
غریزه ٔ جنسی
لغتنامه دهخدا
غریزه ٔ جنسی . [ غ َ زَ / زِ ی ِ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از غرایز. غریزه ٔ اطفاء شهوت که وسیله ٔ تولید نسل و بقای نوع است . رجوع به غریزه شود.
-
تاخت زدن
لغتنامه دهخدا
تاخت زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) مبادله کردن جنسی با جنسی . عوض کردن و تبدیل کردن . بدل کردن . عوض کردن چیزی را با چیزی ، و بیشتر در کتاب متداول است .کتابی را با کتابی معاوضه کردن . مبادله کردن کتابها: یک جلد قاموس را با جوهری تاخت زدن و سرانه اش را گ...
-
قالب کردن
لغتنامه دهخدا
قالب کردن . [ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قالب گیری کردن . جسمی را در قالبی قرار دادن . || کنایه از فریب دادن طرف در معامله . جنسی را بجای جنسی دیگر دادن . به گران تر از بهای خود فروختن . انداختن . جا کردن . کلاه گذاردن .
-
نول
لغتنامه دهخدا
نول . (اِخ ) گروهی از زنگیان . (منتهی الارب ).جنسی از سیاهان . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).