کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غیبگوئی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غیبگوئی
لغتنامه دهخدا
غیبگوئی . [ غ َ / غ ِ ] (حامص مرکب ) رجوع به غیبگویی شود.
-
جستوجو در متن
-
لوکاس
لغتنامه دهخدا
لوکاس . [ ل ُ ] (اِخ ) نام غیبگوئی به عهد خشایارشا پادشاه هخامنشی . رجوع به ایران باستان ج 1 ص 743 شود.
-
پی تاگر
لغتنامه دهخدا
پی تاگر. [ گ ُ ] (اِخ ) نام غیبگوئی برادر آپولودورِ آم فی پولیس ، مشاق قشون بعهد اسکندر. (ایران باستان ج 2 ص 1930 و 1919).
-
ذوالقرنین ثانی
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین ثانی . [ذُل ْ ق َ ن َ ن ِ] (اِخ ) در مجمل التواریخ والقصص ص 31 آمده است : اسکندر الرومی و هو ذوالقرنین الثانی - انتهی . و حق همین است چه ذوالقرنین قرآن خبر از زمانهائی میدهد که تواریخ دسترس فعلی بشر از آن خبری ندارد و ذوالقرنین رومی را همان...