کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غَرْبِيَّةٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غربیة
لغتنامه دهخدا
غربیة. [ غ َ بی ی َ ] (اِخ ) اقلیم و ایالتی در دلتای مصر است و میان دو جانب نیل . رشید و دمیاط قرار دارد، و از طرف شمال به دریای روم (مدیترانه ) از مشرق به دقهلیه و از جنوب به منوفیه و از مغرب به ایالت بحریه محدود است . مساحت آن 5639 کیلومتر مربع و س...
-
غربیة
لغتنامه دهخدا
غربیة. [ غ َ بی ی َ ] (ع اِ) باد دبور. رجوع به دبور شود. (صبح الاعشی ج 2 ص 167).
-
جستوجو در متن
-
ابشایه
لغتنامه دهخدا
ابشایه . [ اَ ی َ ] (اِخ ) از قراء غربیه ٔ مصر.
-
دیرین
لغتنامه دهخدا
دیرین . (اِخ ) قریه ای آباد در غربیه بمصر. مؤلف تاج العروس این ده را آباد دیده است . (از تاج العروس ).
-
شرقیة
لغتنامه دهخدا
شرقیة. [ ش َ قی ی َ ] (ع ص نسبی ) شرقی . هرچیز که آفتاب آن را صبح رسد. ضد غربی . قوله تعالی : لا شرقیة و لا غربیة. (قرآن 35/24)؛ ای لاتطلع علیها الشمس وقت شروقها فقط او وقت غروبها فقطلکنها شرقیة غربیة؛ ای یضیئها الشمس بالغداة و العشی . (از منتهی الار...
-
دیر شبرا
لغتنامه دهخدا
دیر شبرا. [ دَ رِ ش ُ] (اِخ ) نام دیری در غربیه مصر. (از تاج العروس ).
-
شطنوف
لغتنامه دهخدا
شطنوف . [ ش َ طَ ] (اِخ ) دهی است به مصر. (منتهی الارب ). شهری است به مصر از کوره ٔ غربیة، پهلوی این شهر نیل دو شعبه می شود یک شعبه ٔ آن به مشرق می رود بسوی بلبیس و دمیاط و شعبه ٔ دیگر رو به مغرب و بسوی رسل در دوفرسخی قاهره . (از معجم البلدان ).
-
تانتا
لغتنامه دهخدا
تانتا. (اِخ ) طنطا، شهری است به مصر، در مرکز دلتای نیل و مرکز ناحیه ٔ غربیه ، این شهر از لحاظ تجاری و مذهبی دارای اهمیت است . مسجد و قبر سیداحمد بدوی (قرن 12م .) در آنجا واقع است . مرکز چند رشته راه آهنهایی که به نقاط ساحلی ممتد میگردد، در این شهر قر...
-
ادیسن
لغتنامه دهخدا
ادیسن . [ اَ س ُ ](اِخ ) ناحیه ٔ غربیه ٔ فرمونت و حد غربی آن دریاچه ٔ چمبلن است و نهر اوتر آنرا مشروب کند. مساحت وی 750 میل مربع و عدد سکنه ٔ آن 23484 تن ، و اراضی آن حاصلخیز و دارای ذرت و سیب زمینی و شکر و روغن و پنیر است وکارخانه ها و مقاطع سنگ رخا...
-
سرعان
لغتنامه دهخدا
سرعان . [ س َ رَ / س َ ] (ع اِ) زه کمان . || پی هر دو جانب استخوان پشت است بر شکل موی مجتمع پس آن را از گوشت پاک کنند و از آن زه کمانهای غربیّه سازند، یکی آن سرعانة. || زه قوی و محکم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زه که از گوشت پشت سا...
-
ضیاءالدین
لغتنامه دهخدا
ضیاءالدین . [ ئُدْ دی ] (اِخ ) المارانی ، ابوعمرو، عثمان بن عیسی بن درباس المارانی ، الکردی . ضیاءالدین ، در عصر خویش از اعلم شافعیین در فقه بود. نسبتش به بنی ماران مردج (نزدیک موصل ) رسد. در اربل نشو و نما یافت و از آنجا بدمشق و سپس مصر شد و قضای غر...
-
شارق
لغتنامه دهخدا
شارق . [ رِ ] (ع اِ) آفتاب . (دهار) (غیاث ). آفتاب وقتی که برآید. (منتهی الارب ). الشمس حین تشرق . و قولهم «لااکلمک ما ذرّ شارق »، ای ما طلع قرن الشمس . (اقرب الموارد). شَرقَة، شَرِقَة. (اقرب الموارد). مهر. خور. خورشید. شمس . ذُکاء. یوح . بوح . (منته...
-
ازراعیل
لغتنامه دهخدا
ازراعیل . [ اِ ] (اِخ ) دشتی است فراخ در میانه ٔ فلسطین وسطی ، ممتد از بحر متوسط تا اردن و فاصل جبال کرمل و سامره از جبال جلیل . عرب آنرا بنام مرج بن عامر میخوانند. جهت غربیه ٔ وی از عکاست و شکل منظم آن مثلثی است با زوایای حاده و بعضی سیاحان آنرا از ...
-
زیت
لغتنامه دهخدا
زیت . [ زَ ] (ع اِ) روغن . (ترجمان القرآن ). روغن زیتون . (دهار) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). روغن تخم درخت زیتون و در بعض بلاد آن را به چراغ میسوزند و برای دفع درد گزیدن زنبور اثر تمام دارد. (غیاث ). به فارسی ر...