کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غنچه غنچه شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غنچه غنچه شدن
لغتنامه دهخدا
غنچه غنچه شدن . [ غ ُ چ َ / چ ِ غ ُ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مانند غنچه شدن . غنچه وار گشتن : بر لب دجله ز بس بوس لب نوش لبان غنچه غنچه شده چون پشت فلک روی زمین .خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
خندیدن
لغتنامه دهخدا
خندیدن . [ خ َ دی دَ ] (مص ) خنده کردن . ضحک . تبهلل . ابتسام . (یادداشت بخطمؤلف ). استضحاک . (تاج المصادر بیهقی ) : بخندید و گفت ای یل اسفندیار. فردوسی .بخندید خسرو ز گفتار زن بدو گفت کای شوخ لشکرشکن . فردوسی .بتو دادم آن شهر و آن روستاتو بفرست اکن...
-
ابتزال
لغتنامه دهخدا
ابتزال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شکافتن . شق شدن . شکافته شدن . || شکفتن (در غنچه ). || سوراخ شدن .
-
خایه بر کله بستن
لغتنامه دهخدا
خایه بر کله بستن . [ ی َ / ی ِ ب َ ک َل ْ ل َ / ل ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) خیلی ترسیدن . سراسیمه شدن . || غنچه شدن از سرما . || غنچه شدن در حال مراقبت . (آنندراج ).
-
شگوفتن
لغتنامه دهخدا
شگوفتن . [ ش ِ ت َ ] (مص ) تعجب نمودن . || شکفتن . || گشادن و منبسط شدن . (ناظم الاطباء). || گشاده شدن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || واشدن گل . || غنچه کردن . || تر و تازه شدن . (ناظم الاطباء).
-
سرکفته شدن
لغتنامه دهخدا
سرکفته شدن . [ س َ ک َ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سرشکافته شدن . شکفتن . باز شدن . واشدن : چو سرکفته شد غنچه ٔ بادرنگ جهان جامه پوشید همرنگ مل .عنصری .
-
بلبل گشتن
لغتنامه دهخدا
بلبل گشتن . [ ب ُ ب ُ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) بلبل شدن . عاشق شدن . (از آنندراج ) : در فکر که غنچه گشته ای بازگل گرد که بلبل تو گردم . خان خالص (از آنندراج ).و رجوع به بلبل شدن شود.
-
بشگفیدن
لغتنامه دهخدا
بشگفیدن . [ ب ِ گ ُ دَ ] (مص ) بشکفیدن . شکفته . شگفته شدن . باز شدن غنچه . شکوفان شدن غنچه : چو کاوس گفتار خسرو شنیدرخانش بکردار گل بشکفید. فردوسی .برزد شعاع زهره و بوی گلاب ازووز بوی او گل طرب و لهو بشکفید. بشگر مرغزی (از سبک شناسی ج 1 ص 378).و رجو...
-
شگفتن
لغتنامه دهخدا
شگفتن . [ ش ِ گ ُ ت َ ] (مص ) واشدن . شکفتن . || شکوفه شدن . (ناظم الاطباء). خندیدن گل . واشدن غنچه ٔ گل و خندان شدن . (آنندراج ). || خندان و متبسم گشتن . شکفتن . (یادداشت مؤلف ). || دمیدن . (ناظم الاطباء). || به مجاز، جوش زدن . (آنندراج ). در تمام ...
-
اشکفت
لغتنامه دهخدا
اشکفت . [ اِ ک ُ ](مص مرخم ، اِمص ) شکفتن گل را گویند. (جهانگیری ). شکفتن گل را گویند. شکفت و شکوفه و بشکوفه و اشکفیده واشکوفه مأخذش از اینجاست چون واو و فا تبدیل یابندبمعنی شکفته است . (انجمن آرا). باز شدن غنچه و گل .
-
بشکفیدن
لغتنامه دهخدا
بشکفیدن . [ ب ِ ک ُ دَ ] (مص ) شکفیدن . باز شدن غنچه و مانند آن . شکفته شدن غنچه . شکفتن : چو کاوس گفتار خسرو [کی ...] شنیدرخانش بکردار گل بشکفید. فردوسی .چو گل بشکفید از مل سالخوردرخ نامداران و شاه نبرد. فردوسی .گلی بد که شب تافتی چون چراغ بروزی دو ...
-
انفغار
لغتنامه دهخدا
انفغار. [ اِ ف ِ ] (ع مص ) گشاده شدن دهان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). دهن واشدن . (مصادر زوزنی ). || شکفتن غنچه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). دهن بشکوفه واشدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
چاره شدن
لغتنامه دهخدا
چاره شدن . [ رَ / رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) علاج شدن . درمان پذیرفتن . بهبود یافتن . || چاره شدن زخم و درد. کنایه از به شدن زخم و درد (آنندراج ) : زخم دل چاره شد از نکهت آن عقده ٔ زلف زهر این مار کم از مهره ٔ این مار نبود. تأثیر (از آنندراج ).درد دلم چ...
-
سینه سپر کردن
لغتنامه دهخدا
سینه سپر کردن . [ ن َ / ن ِ س ِ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ثابت قدم بودن در صف جنگ و از جا نرفتن . (آنندراج ). برای مقابله آماده شدن : چو غنچه سینه سپر میکنیم وخندانیم در آن مصاف که صد زخم هست و مرهم نیست .محسن تأثیر (از آنندراج ).غرور در زورآوری و قوت...