کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غندور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غندور
لغتنامه دهخدا
غندور. [ غ َ ] (ع ص ) جوان که با تبختر و ناز راه رود. (از منجد الطلاب ). مؤنث آن غندورة. رجوع به غندورة شود. دزی در ذیل قوامیس العرب (ج 2 ص 229) گوید: غندور جوانی است که وضع پستی داشته باشد و در رفتار خود ظاهرسازی کند و ظرافت بخرج دهد، دوستانش او را...
-
جستوجو در متن
-
غندورة
لغتنامه دهخدا
غندورة. [ غ َ رَ ] (ع ص ) زنی که با تبختر و ناز راه رود. صفت است از غَندَرة. (از منجد الطلاب ). رجوع به غندور و غندرة شود.
-
غندرة
لغتنامه دهخدا
غندرة.[ غ َ دَ رَ ] (ع مص ) بناز و تبختر راه رفتن . صفت آن غَندور و غَندورَة می آید. (از منجد الطلاب ). نوعی راه رفتن با تکبر و تبختر : تغندر الغلام مشی الغندرة، و هی مشیة فیها تبختر و خیلاء. (دزی ج 2 ص 229). || حالت شخص غندور (جوان ظاهرساز و خوشگذرا...