کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غنبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غنبه
لغتنامه دهخدا
غنبه . [ غُم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ) تشنیع کردن و بانگ بر کسی زدن از روی قهر و غصه و غضب . (از برهان قاطع). مخفف غرنبه یعنی صدا از روی قهر و غضب ، و غریدن . (انجمن آرا) (آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
غنبة
لغتنامه دهخدا
غنبة. [ غُم ْ ب َ ] (ع اِ) دایره ٔ میان کنج دهن کودک ملیح و نازنین . ج ، غُنَب . (منتهی الارب ). دایره ای در وسط کنج دهن پسر ملیح . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
قنبه
لغتنامه دهخدا
قنبه . [ قَم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است در حمص اندلس . (از معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
غنب
لغتنامه دهخدا
غنب . [ غ ُ ن َ ] (ع اِ) ج ِ غُنبة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). دایره هایی در وسط کنج دهن پسران ملیح . (از اقرب الموارد). رجوع به غُنبة شود.