کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غمیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غمیز
لغتنامه دهخدا
غمیز. [ غ َ ] (ع اِ) عیبی که بصاحب آن نسبت دهند. العیب یشار به الی صاحبه . (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
قمیز
لغتنامه دهخدا
قمیز. [ ] (اِ) قسمی ماست معمول نزد مغولان : قیدوخان ... هرگز شراب و قمیز و نمک نمیخورد. (حبیب السیر).
-
قمیز
لغتنامه دهخدا
قمیز. [ ق َ ] (اِخ ) ده بزرگی است از دههای تفلیس و یک نیم روز از آن دور است . (معجم البلدان ).