کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غمارة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غمارة
لغتنامه دهخدا
غمارة. [ غ َرَ ] (ع مص ) گول گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناآزمودگی . (مهذب الاسماء). غُمورة. (اقرب الموارد). ناشیگری . || بسیار گردیدن آب . (منتهی الارب )(آنندراج ). غُمورة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
غمارة
لغتنامه دهخدا
غمارة. [ غ ُ رَ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای شمال آفریقا نزدیک شهر معروف سبته ، واقع در ساحل جنوبی بحرالروم (مدیترانه ) محاذی جبل طارق که برساحل شمالی تنگه ٔ معروف به همین اسم قرار دارد. (ازحواشی شدالازار ص 474). رجوع به غمارة (قبیله ) شود.
-
غمارة
لغتنامه دهخدا
غمارة. [ غ ُ رَ] (اِخ ) قبیله ای از بربر در مغرب اقصی که به دست موسی بن نصیر اسلام آوردند، سپس بخوارج پیوستند و از حامیم که در وقعه ٔ مصمودة کشته شد پیروی کردند. قبایل بنوحامد، بنونال ، اغساوی ، بنووزروال و دیگران که تاکنون در بلاد ریف معروف بوده اند...
-
جستوجو در متن
-
حامیم
لغتنامه دهخدا
حامیم . (اِخ ) ابومحمدبن من اﷲ المحکمی . وی در اوائل قرن چهارم هجری به دعوی نبوت برخاست و کتابی به تقلید قرآن مجید نوشته مدعی وحی شد، خاله و همشیره ٔ او که از ساحرات و کاهنات بودند به وی گرویدند. این پیغمبرکاذب به قبیله ٔ غماره انتساب داشت و در تاریخ...
-
شاذلی
لغتنامه دهخدا
شاذلی . [ ذِ ] (اِخ ) علی بن عبداﷲبن عبدالجبار... مکنی به ابوالحسن استاد گروه شادلیه ٔ صوفیه ٔ اسکندریه . (منتهی الارب ذیل ش د ل ). و در تاج العروس ترجمه ٔ مفیدی از وی آمده است از جمله در وجه معروف شدن او به شادلی نویسد: سید القطب الامام ابوالحسن علی...