کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غلیم
لغتنامه دهخدا
غلیم . [ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر که در 23هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 10هزارگزی راه تابستانی شوشتر به بندقیر، کنار باختر رود گرگر قرار دارد. دشت و گرمسیر است . دارای 60 تن سکنه است که مذهب تشیع دارند و به زبان فار...
-
غلیم
لغتنامه دهخدا
غلیم . [ غ ِل ْ لی ] (ع ص ) تیزشهوت . مذکر و مؤنث در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخت شهوت . (دهار). مؤنث آن غِلّیمة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آن که مغلوب شهوت گردد. (از اقرب الموارد).
-
غلیم
لغتنامه دهخدا
غلیم . [ غ ُ ل َ ](اِخ ) ابن سام بن نوح . به مکه آمد و در آنجا ساکن شدو کسی به وی منسوب نگردیده است . (از تاج العروس ).
-
غلیم
لغتنامه دهخدا
غلیم . [ غ ُ ل َی ْ ی ِ ] (ع اِ مصغر) مصغر غُلام . (منتهی الارب ). رجوع به غُلام شود.
-
جستوجو در متن
-
غلیمة
لغتنامه دهخدا
غلیمة. [ غ ِل ْ لی م َ ] (ع ص ) مؤنث غِلّیم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به غَلّیم شود.
-
غلیمی
لغتنامه دهخدا
غلیمی . [ غ ُ ل َ ] (ص نسبی )منسوب به غُلَیم . (انساب سمعانی ورق 411 الف ). رجوع به غُلَیم و اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 177 شود.
-
غلم
لغتنامه دهخدا
غلم . [ غ َ ل ِ ] (ع ص ) مرد تیزشهوت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غِلّیم . مُغتَلِم . (اقرب الموارد).
-
مغتلم
لغتنامه دهخدا
مغتلم . [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) تیزشهوت . (ناظم الاطباء). آن که شهوت بر او غلبه کرده باشد. غِلّیم . غَلِم . (از اقرب الموارد). به شهوت آمده . مست . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به اغتلام شود. || اشتر مست . (مهذب اسماء).
-
مغتلمة
لغتنامه دهخدا
مغتلمة. [ م ُ ت َ ل ِ م َ ] (ع ص ) زن تیزشهوت . (ناظم الاطباء). زنی که شهوت بر او غلبه کرده باشد. غِلّیم . غِلیمَة. غَلِمَة. (از اقرب الموارد). || هر حیوان ماده ٔ تیزشهوت . (ناظم الاطباء).