کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلغلستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غلغلستان
لغتنامه دهخدا
غلغلستان . [ غ ُ غ ُ ل ِ ] (اِ مرکب ) جایی که غلغل و شور و غوغا و داد و فریاد و بانگ و آواز باشد : ز کابلستان تا به زابلستان زمین گشت بر سان غلغلستان . فردوسی .سزد گر به این بوم زابلستان نهد دانشی نام غلغلستان .فردوسی (از انجمن آرا).
-
جستوجو در متن
-
دانشی
لغتنامه دهخدا
دانشی . [ ن ِ ] (ص نسبی ) دانشمند. عالم . اهل دانش . بادانش . (برهان ). دانشور. دانشومند. دانشگر. صاحب دانش .دانشگر است که دانشمند و دانا باشد. دانا و مرد دانا و خردمند و عاقل . (ناظم الاطباء). نحریر : همه موبدان آفرین خواندندبر آن دانشی گوهر افشاندن...
-
کابلستان
لغتنامه دهخدا
کابلستان . [ ب ُ ل ِ / ل َ ] (اِخ ) مؤلف قاموس الاعلام گوید: نامی است که وقتی از اوقات به خطه ٔ وسیع و مرتفع اطلاق میشد که قسمت شمال شرقی افغانستان و مرکزش کابل را در بر داشت و شامل قسمت عمده از حوضه ٔ نهر کابل بود. زابلستان هم در طرف جنوب غربیش قرا...