کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلتنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
غلطنده
لغتنامه دهخدا
غلطنده . [ غ َ طَ دَ / دِ ] (نف ) غلطان . غلتان . گردنده به پهلو. مَرّاغة؛ غلطنده . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
غالنده
لغتنامه دهخدا
غالنده . [ ل َ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از غالیدن . غلتنده . رجوع به غالیدن شود.
-
ممرغ
لغتنامه دهخدا
ممرغ . [ م ُ م َرْ رِ ] (ع ص ) ستور در خاک غلتنده . (ناظم الاطباء). مراغه کننده . || در خاک غلطاننده ستور را. (آنندراج ).
-
غلتان
لغتنامه دهخدا
غلتان . [ غ َ ] (نف ، ق ) نعت فاعلی از غلتیدن . غلتنده . آنچه میغلتد. غلطان : درآمد ز زین گشت غلتان به خاک همی گفت کای راست دادار پاک . اسدی (گرشاسب نامه ).بماندش یکی نیمه بر زین نگون دگر نیمه غلتان ابر خاک و خون . اسدی (گرشاسب نامه ).من شسته به نظار...
-
غلتبان
لغتنامه دهخدا
غلتبان . [ غ َ ] (اِ مرکب ) سنگی باشد مدور و طولانی یعنی به شکل استوانه زیاده بر نیم گز، و آن را بر پشتهای بامی که نو میپوشند غلطانند تا محکم شود و باران فرودنیاید . (برهان قاطع). سنگی گرد و دراز که بر پشتهای بام غلطانند تا برف و باران و نم فرونیاید ...
-
غریوان
لغتنامه دهخدا
غریوان . [ غ ِ ری ] (نف ، ق ) نعت فاعلی از مصدر غریویدن . فریادکنان و بانگ زنان . (برهان قاطع). شورکننده . (غیاث اللغات ). شورکننده و فریادکنان . (آنندراج ). غریونده . غریوکننده . بانگ و فریاد برآرنده . غوغاکننده : غریب نآیدش از من غریو گر شب و روزبن...