کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلام ابن الابواری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غلام ابن الابواری
لغتنامه دهخدا
غلام ابن الابواری . [ غ ُ م ِ اِنُل ْ اَب ْ ] (اِخ ) صیرفی . صاحب اخبارالراضی داستانی از او آورده است . رجوع به اخبار الراضی ص 276 شود.
-
واژههای مشابه
-
کلاته غلام
لغتنامه دهخدا
کلاته غلام . [ ک َ ت ِ غ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش اسفراین شهرستان بجنورد. در دامنه و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کیوان غلام
لغتنامه دهخدا
کیوان غلام . [ ک َی ْ / ک ِی ْ غ ُ ] (ص مرکب ) آنکه کیوان بنده و فرمانبردار اوست : قمرسیر کیوان غلام . (حبیب السیر چ 1 تهران ص 322 جزو 4 از مجلد 3).
-
طغرل غلام
لغتنامه دهخدا
طغرل غلام . [ طُ رِ / رُ ل ِ غ ُ ] (اِخ ) وی غلام محمود و یوسف پسران ناصرالدین بود. بیهقی گوید: وی را عزیزتر از فرزندان داشتی . وی را بفریفتند بفرمان سلطان و تعبیه ها کردند تا بر وی مشرف باشد و هرچه رود می بازنماید تا ثمرات این خدمت بیابد به پایگاهی ...
-
غلام احمد
لغتنامه دهخدا
غلام احمد. [ غ ُ اَ م َ ] (اِخ ) (میرزا...) او راست : 1 - حمامة البشری الی اهل مکةو صلحاء ام القری . به سال 1311 هَ . ق . در هند چاپ شده است . 2- قصائد احمدیة (المسیح الموعود و المهدی المعهود) که به سال 1329 هَ . ق . در قادیان هند به چاپ رسیده است . ...
-
غلام الابهری
لغتنامه دهخدا
غلام الابهری . [ غ ُ مُل ْ اَ هََ ] (اِخ ) رجوع به ابوجعفربن محمدبن عبداﷲ الابهری شود.
-
غلام بچه
لغتنامه دهخدا
غلام بچه . [ غ ُ ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) خانه شاگرد در خانه ٔ شاه و اعیان . || پسران نابالغ که در حرم شاهان قاجار به کارهایی گماشته بودند مانند ایچ اُغلان سرای سلاطین عثمانی . پیشخدمتهای خرد از خاندان اعیان و شاهزادگان که در اندرون و حرمخانه ٔپ...
-
غلام پست
لغتنامه دهخدا
غلام پست . [ غ ُ م ِ پ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مأمور پست که نامه ها و مراسلات را توزیع میکند. گسی بنده . رجوع به گسی بنده شود.
-
غلام پیشخدمت
لغتنامه دهخدا
غلام پیشخدمت . [ غ ُ م ِ خ ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پیشخدمت نابالغ. پسر نابالغ از شاهزادگان یا رجال درباری که در اندرون خدمت شاه کردی از قبیل قلیان بردن و آفتابه و گلدان گذاشتن و امثال آن .
-
غلام ثعلب
لغتنامه دهخدا
غلام ثعلب . [غ ُ م ِ ث َ ل َ ] (اِخ ) عبدالواحدبن ابی هاشم بغدادی ، مکنی به ابوعمر، و معروف به غلام ثعلب . او لغوی زاهد واز حافظان حدیث بود. از حفظ سی هزار ورقه لغت املاء کرد. او راست : کتاب «فضائل معاویه » و «غریب الحدیث ». (از اعلام زرکلی ج 2 ص 607...
-
غلام خلال
لغتنامه دهخدا
غلام خلال . [ غ ُ م ِ خ َل ْ لا ] (اِخ ) عبدالعزیزبن جعفر بغدادی حنبلی ، مکنی به ابوبکر و معروف به غلام خلال . او راست کتاب «الشافی فی الحدیث ». وی به سال 363 هَ . ق . درگذشت . (از اسماء المؤلفین ستون 577).
-
غلام خلیل
لغتنامه دهخدا
غلام خلیل . [ غ ُ م ِ خ َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن غالب بصری باهلی ، مکنی به ابوعبداﷲ و معروف به غلام خلیل . او از محدثین عامه و فصیح بود. بعضی از اهل فن او را ضعیف الحدیث شمرده اند. وی به سال 275 هَ. ق . در بغداد درگذشت . (از ریحانة الادب ج 3 ص 161).
-
غلام دوشن
لغتنامه دهخدا
غلام دوشن . [ غ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لوبخش قروه ٔ شهرستان سنندج که در 24هزارگزی شمال خاورطراقیه تپه ماهور قرار دارد. محلی سردسیر است . سکنه ٔآن 150تن شیعه ٔ ترکی زبانند. آب آن از چشمه هاست و محصول آن غلات ، لبنیات ، انگور، حبوبات می ب...
-
غلام دهلوی
لغتنامه دهخدا
غلام دهلوی . [ غ ُ م ِ دِ ل َ ] (اِخ ) شیخ غلام بن همدانی دهلوی هندی ، متخلص به مصحفی شاعر. او راست دیوان شعری به زبان اردو. وی به سال 1240 هَ . ق . درگذشت . (از اسماء المؤلفین ستون 813). شاید همان غلامعلی همدانی باشد. رجوع به همین نام شود.