کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غفول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غفول
لغتنامه دهخدا
غفول . [ غ َ ] (ع ص ) شتر ماده که به سبب متانت و رزانت از چیزی نرمد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شتر ماده ٔ ابلهی که از شیر دادن به بچه ٔ از شیر بازگرفته شده امتناع نکند و به دوشیدن شیر از وی بی اعتنا باشد. (از اقرب الموارد).
-
غفول
لغتنامه دهخدا
غفول . [ غ ُ ] (ع مص ) غافل شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). به معانی غفلة و غَفَل . (از اقرب الموارد). رجوع به غفلة و غَفَل شود.
-
واژههای همآوا
-
قفول
لغتنامه دهخدا
قفول . [ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ قُفل . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قفل شود.
-
قفول
لغتنامه دهخدا
قفول . [ ق ُ ] (ع مص ) بازگشتن ازسفر. (منتهی الارب ). بازگشتن ، یا از سفر به خصوص بازگشتن . (اقرب الموارد). || بازگرداندن . (اقرب الموارد). || خشک گشتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). باریک اندام گشتن و خشک شدن . || قفل کردن در. (اقرب الموارد). || ب...
-
جستوجو در متن
-
غافل شدن
لغتنامه دهخدا
غافل شدن . [ ف ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بی خبری . آگاهی نداشتن . ذهل . اغترار. تغافل . غفول . غفلت . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). غهب . تغهب . (تاج المصادر بیهقی ). سمود. (دهار). سهو. (ترجمان القرآن علامه ٔ جرجانی ). غرارة. (تاج المصاد...
-
شتر
لغتنامه دهخدا
شتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندانهای نیش میباشد. معده ٔ شتر دارای سه قسمت است و هزارلا (برجستگی و فرورفتگی ) ندارد. در هر پ...