کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غشه گذاشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غشه گذاشتن
لغتنامه دهخدا
غشه گذاشتن . [ غ ُ ش َ / ش ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب )به سبق گذاشتن اسبان را. به مسابقه گذاشتن اسبان .
-
واژههای مشابه
-
غشه رشه
لغتنامه دهخدا
غشه رشه . [ غ َ ش َ / ش ِ رَ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) یک دسته مردم بی سر و پا و پست . گروهی از جنسهای مختلف و همه پست و دنی . دسته ای از زنان و کودکان از خانواده ای . اوباش : یک مشت غشه رشه .
-
دل غشه
لغتنامه دهخدا
دل غشه . [ دِ غ َ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) در تداول ، دل ضعفه . دل ریسه . غش رفتن و ضعف رفتن دل بر اثر غلبه ٔ گرسنگی یا ضعف یا وحشت یا تأثر شدید فوق العاده و نظایر آن . دل غشه هم به معنی غش رفتن دل از ضعف و ناتوانی است و هم به معنی ریش شدن دل ازشدت تا...
-
واژههای همآوا
-
قشه گذاشتن
لغتنامه دهخدا
قشه گذاشتن . [ ق ُ ش َ / ش ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) به مسابقه برآمدن . به مسابقه گذاشتن . (یادداشت مؤلف ). غوشه کردن . رجوع به غوشه کردن شود.