کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غسنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غسنة
لغتنامه دهخدا
غسنة. [ غ ُ ن َ ] (ع اِ) دسته ٔ موی و توک موی پیشانی و فش اسب و گیسو و مانند آن . ج ، غُسَن . غسناة. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
غصنة
لغتنامه دهخدا
غصنة. [ غ ِ ص َ ن َ ] (ع اِ) ج ِ غُصن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به غُصن شود.
-
غصنة
لغتنامه دهخدا
غصنة. [ غ ُ ن َ ] (ع اِ) خردشاخ درخت . (منتهی الارب ). شعبه ٔ کوچکی از شاخه . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
غسناة
لغتنامه دهخدا
غسناة. [ غ ُ ] (ع اِ) به معنی غُسنَة است . (منتهی الارب ). دسته ٔ موی و توک موی پیشانی و فش اسب و گیسو و مانند آن . (از منتهی الارب ). خصلة الشعر من العرف و الناصیة و الذوائب . (اقرب الموارد). رجوع به غسنة شود.
-
غسن
لغتنامه دهخدا
غسن . [ غ ُ س َ ] (ع اِ) ج ِ غُسنَة و غُسناة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).عدی بن زید گوید : و احور العین مربوب له غسن مقلد من خیار الدر تقصاراً.(منتهی الارب ).رجوع به غسنة شود.
-
توک
لغتنامه دهخدا
توک . (اِ) به معنی چشم باشد که به عربی عین خوانند. (برهان ). چشم را گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) : ز توک مست تو عالم خراب است به قید زلف تو خلقی گرفتار. فرالاوی (از فرهنگ جهانگیری و رشیدی ). || یک دسته موی و...
-
دسته کردن
لغتنامه دهخدا
دسته کردن . [ دَ ت َ / ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جمع کردن و فراهم آوردن . (آنندراج ). بهم بستن و با هم پیوستن چنانکه برگهای توتون یا ورقهای متفرق کاغذ را. فراهم کردن و بهم پیوستن چنانکه لاغهای سبزی یا ساقه های گندم و جو یاگل و گیاه و مانند آن را. گرد ک...
-
گیسو
لغتنامه دهخدا
گیسو. (اِ)گیس . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ شعوری ). صاحب آنندراج گوید: گیسو موی درازی که از دو جانب سر کشیده باشد و این غیر از زلف است . و همین معنی را غیاث اللغات از همین مؤلف نقل کرده است . ولی ظاهراً گیس و گیسو بر موی بلند سر اطلاق شود. و اختصاص به...