کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غر و لند زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غر و لند زدن
لغتنامه دهخدا
غر و لند زدن . [ غ ُرْ رُ ل ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) آهسته سخن گفتن از سر خشم و اعتراض . غر زدن . غرغر کردن . قر زدن . قرقر کردن . غر و لند کردن . لند و لند کردن . ژکیدن .
-
واژههای مشابه
-
غر افتادن
لغتنامه دهخدا
غر افتادن . [ غ ِ اُ دَ ] (مص مرکب ) کشتار واقع شدن :غر افتادن میان قومی . قر افتادن . رجوع به غر شود.
-
جستوجو در متن
-
غره لنده زدن
لغتنامه دهخدا
غره لنده زدن . [ غ ُرْ رَ / رِ ل ُ دَ / دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) تلفظی در غر و لند زدن . رجوع به غر و لند زدن شود.
-
لند و لند
لغتنامه دهخدا
لند و لند. [ ل ُ دُ ل ُ ] (اِ مرکب ) غُر و غر. رجوع به لندلند و لندیدن شود.
-
نق زدن
لغتنامه دهخدا
نق زدن . [ ن ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) غر و لند کردن .
-
لند
لغتنامه دهخدا
لند. [ ل ُ ] (اِخ ) نام شهری از سوئد جنوبی ، دارای 23000 تن سکنه و دانشگاهی مشهور.
-
لند
لغتنامه دهخدا
لند. [ ل َ ] (اِ) پسر که مقابل دختر است . || آلت تناسل را گویند و به زبان هندی نیز آلت تناسل باشد. (برهان ). شرم مرد : یا ایها اللوند مرا پای خاست لند. (از فهرست دیوان سوزنی ).توئی که لندی و سیکی به هندوی و به ترکی توئی که ... و ایری به فارسی و به تا...
-
قر و لند
لغتنامه دهخدا
قر و لند. [ ق ُرْ رُ ل ُ ] (اِ مرکب ) اعتراض و ناخشنودی نمودن از کاری یا از کسی به سخنان نامفهوم . زیر لب غریدن . با کردن صرف شود.
-
زک
لغتنامه دهخدا
زک . [ زُ ] (اِ) خود به خود حرف زدن باشد در زیر لب . (برهان ). خود به خود حرف زدن است . (انجمن آرا)(آنندراج ). و امر به این معنی هم هست که بزک و عوام گویند بلند بضم لام . (برهان ). لند و تکلم با خود زیرلب . (ناظم الاطباء). سخنی که از روی خشم در زیر ل...
-
لندلند
لغتنامه دهخدا
لندلند. [ ل ُل ُ ] (اِ مرکب ) غُرغر. رجوع به لند و لندیدن شود.
-
روپرتس لند
لغتنامه دهخدا
روپرتس لند. [ پ ِ ل َ ] (اِخ ) (سرزمین روپرت ) نام سابق ناحیه ای است در کشورکانادا واقع در خلیج هودسن . این ناحیه بنام شاهزاده روپرت که نخستین فرمانروای سرزمینهای اطراف خلیج هودسن بود نامیده شد، و در سال 1870 م . به دولت کاناداواگذار و به سرزمینهای ش...
-
لند
لغتنامه دهخدا
لند. [ ل ُ ] (اِمص ) اسم از لندیدن به معنی زیر لب سخن گفتن . ژکیدن و آهسته در زیر لب سخن گفتن از روی قهر و غضب و غصه . (برهان ). دندیدن . سخن کردن باشد از خشم و غضب در زیر لب و آن را دندیدن و ژکیدن گویند. (جهانگیری ). صاحب آنندراج گوید: مولوی در قصه ...
-
دایچ
لغتنامه دهخدا
دایچ . (اِخ ) (تلفظ ترکی دوچ ) نامی که بقوم و نژاد آلمانی دهند و بدین سبب سرزمین آلمان را دایچ لاند (دوچ لند) نامند. (قاموس الاعلام ترکی ).