کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غریزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غریزی
لغتنامه دهخدا
غریزی . [ غ َ ] (ع ص نسبی ) منسوب به غریزة. رجوع به غریزه شود. طبیعی چه غریزه به معنی طبیعت است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ذاتی . جبلی . فطری . خِلْقی . نهادی . سرشتی . مقابل مکتسب : گو فرازآیند و شعر اوستادم بشنوندتا غریزی روضه بینند و طبیعی نسترن...
-
واژههای مشابه
-
حرارت غریزی
لغتنامه دهخدا
حرارت غریزی . [ ح َ رَ ت ِ غ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرارت ذاتی . گرمی طبیعی و گرمی خلقی که از حرارت اصلی روح در بدن باشد و آن بخاری است لطیف که عبورمیکند از جوف قلب و ساری میگردد در عروق و اعصاب . (غیاث ). گرمی که سوزندگی و تعفین و فساد ندارد و ...
-
واژههای همآوا
-
قریظی
لغتنامه دهخدا
قریظی . [ ق ُ رَ ] (اِخ ) اسحاق بن کعب ، برادر محمدبن کعب . از مردم مدینه و از محدثانی است که از برادر خود روایت کند و یزیدبن ابی زیاد از او روایت دارد. (انساب سمعانی ).
-
قریظی
لغتنامه دهخدا
قریظی . [ ق ُ رَ ] (اِخ ) ثعلبةبن ابومالک (مکنی به ابومالک )، مکنی به ابوجعفر مدنی . از محدثان و پیشوایان بنی قریظه است . وی از ابن عمر روایت کند و ابن الحاد و زهری از او روایت دارند. (انساب سمعانی ).
-
قریظی
لغتنامه دهخدا
قریظی . [ ق ُ رَ ] (اِخ ) زکریابن منظوربن عتبةبن ثعلبةبن ابومالک . از محدثان و از مردم مدینه است . وی از ابوجازم احادیثی بی اصل و مخدوش روایت کرده است و بدین جهت احادیث او را کسی نقل نکند. (از انساب سمعانی ).
-
قریظی
لغتنامه دهخدا
قریظی . [ ق ُ رَ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمدبن عقبةبن ابومالک . از محدثان است . وی از پدرش از ام سلمه روایت کند و یعقوب بن ابراهیم بن سعد از او روایت دارد. (انساب سمعانی ).
-
قریظی
لغتنامه دهخدا
قریظی . [ ق ُ رَ ] (اِخ ) عطیه . وی را در جنگ نی در زمره ٔ اسیران به حضور یزدشعمر بردند. مجاهد و بعضی دیگر از او روایت دارند. (انساب سمعانی ).
-
قریظی
لغتنامه دهخدا
قریظی . [ ق ُ رَ ] (اِخ ) علی بن عبداﷲبن رفاعة. از محدثان و از مردم مدینه است . وی از ربیعبن سعید روایت کند و یحیی بن سعید انصاری از او روایت دارد. (انساب سمعانی ).
-
قریظی
لغتنامه دهخدا
قریظی . [ ق ُ رَ ظی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قریظة. رجوع به قریظة شود.
-
قریظی
لغتنامه دهخدا
قریظی . [ ق ُرَ ] (اِخ ) کعب بن سلیم . از مردم مدینه و از محدثان است . وی از علی بن ابی طالب علیه السلام روایت کند و فرزندش محمدبن کعب از او روایت دارد. (انساب سمعانی ).
-
قریظی
لغتنامه دهخدا
قریظی . [ ق ُرَ ] (اِخ ) محمدبن کعب بن سلیم بن عمروبن ایاس . از مردم مدینه و از دانشمندان و فقیهان و محدثان است . وی از ابن عباس وریدبن ارقم روایت کند. او در مدینه به سال 108 هَ .ق . و یا 117 وفات کرد. (انساب سمعانی ).
-
جستوجو در متن
-
غریزیة
لغتنامه دهخدا
غریزیة. [ غ َ زی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث غریزی . رجوع به غریزی شود.- حرارت غریزیة ؛ حرارت طبیعی . (ناظم الاطباء). رجوع به حرارت شود.