کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غریراء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غریراء
لغتنامه دهخدا
غریراء. [ غ ُ رَ ] (اِخ ) جائی است در مصر. (منتهی الارب ). موضعی است در مصر که وقعه ٔ موسی بن مصعب ، والی مصر پیش از مهدی در آنجا اتفاق افتاد، و موسی بن مصعب در آن وقعه در شوال سال 168 هَ . ق . کشته شد. (از معجم البلدان ).
-
غریراء
لغتنامه دهخدا
غریراء. [ غ ُ رَ ] (ع اِ) گیاهی است خوشبو. (منتهی الارب ). نبت طیب . (اقرب الموارد). || غریر (مرغ ). غرغور. زبزب . (ازالموسوعة العربیة ذیل غریر). رجوع به غُرَیر شود.
-
جستوجو در متن
-
غراء
لغتنامه دهخدا
غراء. [ غ َرْرا ] (ع ص ) (در فارسی بدون همزه آرند) مؤنث اغر. رجوع به اغر شود. ج ، غُرّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اسب غره دار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسبی که در پیشانی آن به اندازه ٔ درهمی سفیدی باشد. (از اقرب الموارد). || سفید و روشن . (غی...