کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرگی
لغتنامه دهخدا
غرگی . [ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریز بخش خورموج شهرستان بوشهر، که در102هزارگزی جنوب خاوری خورموج و دامنه ٔ خاوری کوه بهرامشاه قرار دارد. زمین آن کوهستانی است و هوای آن گرمسیر و مالاریائی می باشد. سکنه ٔ آن 120 تن است و دارای مذهب تشیعاند و به ...
-
غرگی
لغتنامه دهخدا
غرگی . [ غ َرْ رَ / رِ ] (حامص ) گستاخی و مغروری و خودبینی و تکبر. (ناظم الاطباء). ترکیبی است از غرة و یاء مصدری ، و غرة خود مصدر است به معنی گول زدن و حریص کردن کسی به باطل . این ترکیب از نوع افزودن یاء مصدری به مصدر عربی است که در زبان فارسی نظایری...
-
جستوجو در متن
-
ریز
لغتنامه دهخدا
ریز. (اِخ ) نام یکی از دهستانهای نه گانه ٔ بخش خورموج شهرستان بوشهر. حدود و مشخصات آن بشرح زیر است : از شمال ، دهستان و ارتفاعات دزگاه و پس رودک از باختر، دهستانهای دیروشنبه . از جنوب ، دهستان ثلاث و ارتفاعات کنگان . ازجنوب خاوری و خاور، دهستان جم و ...