کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرفی
لغتنامه دهخدا
غرفی . [ غ َ ] (اِخ ) جایگاهی است . افوه اودی گوید : جلبنا الخیل من غیدان حتی وقعنا هن ایمن من صناف و بالغرفی و العرجاء یوماًو ایاماً علی ماء الطفاف .(از معجم البلدان ).
-
غرفی
لغتنامه دهخدا
غرفی . [ غ َ فی ی ] (ع ص نسبی ) آنچه با غرف بپیرایند: سقاءغرفی ؛ مشک به غرف پیراسته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). تأنیث آن غرفیة است . رجوع به غرفیة شود.
-
واژههای همآوا
-
قرفی
لغتنامه دهخدا
قرفی . [ ق َ فی ی ] (ع ص نسبی ) آنکه رنگش به سرخی زند. (منتهی الارب ).نسبت است به قرف . (منتهی الارب ). رجوع به قرف شود.
-
جستوجو در متن
-
غرفیة
لغتنامه دهخدا
غرفیة. [ غ َ فی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث غرفی : مزادة غرفیة؛ توشه دان به غرف پیراسته . (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ).
-
غرف
لغتنامه دهخدا
غرف . [ غ َ ] (ع اِ) درختی که به وی پوست پیرایند. (منتهی الارب ). پوست غرفی مأخوذ از آن است . (از معجم البلدان ). آنچه بدان پوست پیرایند. (از اقرب الموارد). غَرَف . (اقرب الموارد). || (مص ) پوست به غرف پیراستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پوست بتراش...