کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرج الشار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرج الشار
لغتنامه دهخدا
غرج الشار. [ غ َ جُش ْ شا ](اِخ ) غرجستان . اصطخری در باب غور گوید: «اما غور دار کفر است و سبب اینکه آن را ذکر کردیم آن است که مسلمانانی در آنجا هستند و آنجا عبارت از کوههای آبادی است که دارای چشمه ها و باغها و رودخانه هاست و در اطراف غور عمل هرات قر...
-
جستوجو در متن
-
غرچستان
لغتنامه دهخدا
غرچستان . [ غ َ چ َ / چ ِ ] (اِخ ) همان غرجستان است . رجوع به ایران در زمان ساسانیان ص 524 شود. غرشستان . غرج الشار. غرچه . غراچه . رجوع به غرجستان و غرشستان شود.
-
غرچه
لغتنامه دهخدا
غرچه . [ غ َ چ َ ] (اِخ ) غرجستان و آن ولایتی است مشهور از خراسان . (برهان قاطع). ولایتی است در خراسان . (صحاح الفرس ). نام ولایتی است از خراسان و در غربی غور و شرقی هرات واقع است . (آنندراج ) (انجمن آرا). نام ولایتی است در حوالی خراسان چنانکه می گوی...
-
غرش
لغتنامه دهخدا
غرش . [ غ َ ] (اِخ ) همان غرسستان است که در این زمان به زبان اهل خراسان اغلب آن را غور نامند. و آن را غرجستان نیز گفته اند و آن میان غزنة و کابل و هرات وبلخ واقع است . (از معجم البلدان ). غرجستان . غرج الشار. غرچه . غراچه . رجوع به غرجستان شود : و ول...
-
غرشستان
لغتنامه دهخدا
غرشستان . [ غ َ ش ِ ] (اِخ ) یاقوت در معجم البلدان گوید: غرشستان منسوب به غرش ، و معنای آن جای غرش است و آن را غَرِشتان نیز گویند، و آن ولایت مستقلی است که از طرف مغرب به هرات ، از طرف مشرق به غور و از طرف شمال به مروالرود و از طرف جنوب به غزنه محدود...
-
غرجستان
لغتنامه دهخدا
غرجستان . [ غ َ ج َ / ج ِ ] (اِخ ) ولایتی است که راه هرات در مغرب و غور در مشرق وی و مروالروذ در شمال و غزنه در جنوب آن است و عنوان پادشاه این ناحیت در قدیم «شار» بود. اکنون این ناحیه در افغانستان است . (حواشی برهان قاطع چ معین ). ناحیتی است (به خراس...
-
پشلنگ
لغتنامه دهخدا
پشلنگ . [ پ ِ ل َ ] (اِ) قلعه ای راگویند که بر قله ٔ کوهی واقع شده باشد. (برهان قاطع). || (اِخ ) از قلاع غور: «و این پشلنگ و فشلنگ یکی از قلاع معتبره ٔ غور است که در تخوم زمین داور واقع شده و اصطخری گوید: و بلادالداور اقلیم خصب و هو ثغر للغور و بغنین...
-
غور
لغتنامه دهخدا
غور. (اِخ ) نام ولایتی است معروف نزدیک به قندهار. (برهان قاطع) . نام ولایتی است در میان خراسان قریب به غزنین و غرجستان است و اهالی آن در ایام خلافت حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام شرف اسلام یافته ، بخط مبارک حکم حکومت گرفتند و تا زمان غزنویه آن منشور...