کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غذای جانشین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غذای خراسانی
لغتنامه دهخدا
غذای خراسانی . [ غ ِ / غ َ ی ِ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خورش خراسانی . از جمله ٔ طعامها و غذاهای مطبوع بود که برای خسرو پرویز تهیه می کردند و آن از گوشت کباب شده به سیخ ، و گوشت پخته دردیگ ، و کره و عصارات ترکیب می یافت . (از کتاب ایران در زمان ...
-
غذای دهقان
لغتنامه دهخدا
غذای دهقان . [ غ ِ / غ َ ی ِ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خورش دهقانی . یکی از انواع غذاهائی بود که برای خسرو پرویز تهیه می شد و آن عبارت بود ازگوشت گوسفند نمکسوز و نارسوز (گوشتی که در رب انار بخوابانند) و تخم پخته . (از کتاب ایران در زمان ساسانیان ...
-
غذای رومی
لغتنامه دهخدا
غذای رومی . [ غ ِ / غ َ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) خورش رومی . یکی از انواع طعامها و غذاهای مطبوعی بود که برای خسرو پرویز تهیه می شد و آن گاه با شیر و شکر، و گاه با تخم و عسل و برنج ، و گاه با کره و شکر و شیر ساخته می شد. (از کتاب ایران در زمان ساس...
-
غذای سنگین
لغتنامه دهخدا
غذای سنگین . [ غ ِ / غ َ ی ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خوراکی که سنگین باشد. غذای دیرهضم . غذای گران . غذای ناگوار.
-
غذای شاه
لغتنامه دهخدا
غذای شاه . [ غ ِ / غ َ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خورش شاهی . از جمله ٔ غذاهای مطبوع بود که در قصرخسرو پرویز برای پادشاه ولاش مهیا می کردند و آن مرکب بود از گوشت گرم و گوشت سرد و برنج و برک معطر و مرغان مسمن و خبیص و طبرزد. (از کتاب ایران در زمان...
-
غذای گران
لغتنامه دهخدا
غذای گران . [غ ِ / غ َ ی ِ گ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خوراکی که سنگین باشد. غذای دیرهضم . غذای سنگین . غذای ناگوار.
-
جستوجو در متن
-
پلپس
لغتنامه دهخدا
پلپس . [ پ ِ ل ُ ] (اِخ ) نواده ٔ «ژوپیتر» و پسر «تانتال » پادشاه لیدی ، که بدست پدر کشته شد و در ضیافتی که پدر وی به افتخار خدایان در قصر خویش بر پا کرد خواست گوشت او را به خدایان بخوراند و تنها «سِرِس » که در غم فقدان دختر خود مستغرق بود از آن غذای...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسین جُرَیْری . مکنی به ابومحمد. از عرفای اواخر مائه ٔسیم و اوایل مائه ٔ چهارم است و بعضی پدرش را حسین بن محمد نوشته اند معاصر است با معتضد و مکتفی و مقتدر و او نیز از فضلای عرفاست وشریعت و طریقت را با هم جمع داشته ...
-
پروشات
لغتنامه دهخدا
پروشات . [ پ ُ ] (اِخ ) پروشاتّو. ملکه ٔ ایران ، زن داریوش دوم و دختر اردشیر اول (درازدست ) هخامنشی از زن بابلی آندیا یا آندریا نام . این اسم را یونانی شده ٔ پروشات یا پروشاتو گمان می برند و شاید بپارسی قدیم بمعنی پرشاد بوده یا آنکه نامش نزدیک به لفظ...
-
غباد
لغتنامه دهخدا
غباد. [ غ ُ ] (اِخ ) قباد. ابن فیروز پادشاه ساسانی (پدر انوشیروان ) (از سال 488 - 531 م .). مرحوم فروغی در خلاصه ٔ شاهنامه آرد: پیروز (پادشاه ساسانی ) را دو پسر بود: «قباد» و «بلاش ». در هنگامی که به رزم ترکان میشد قباد را با خود برد و بلاش را جانشین...
-
حبشه
لغتنامه دهخدا
حبشه . [ ح َ ب َ ش َ ] (اِخ ) مملکت حبشستان . حبش . مملکت سیاهان . کشور سیاهان . حبشستان . آبی سینی . اتیوپی . کشور بزرگی است در خاور آفریقا، واقع در باختر باب المندب و از کشورهای باستانی بشمار است .مرزهای کنونی : از طرف باختر محدود است به سودان و از...