کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غدفلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غدفلة
لغتنامه دهخدا
غدفلة. [ غ َ ف َ ل َ ] (ع مص ) در ارزانی و نیکوحالی درآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ): غدفل الرّجل ؛ وقع فی الاهیغین تثنیه ٔ اهیغ: ارزانی و خوبی حال و یا اکل و نکاح و یا اکل و شرب . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
-
غدفلة
لغتنامه دهخدا
غدفلة. [ غ ِ دَ ل َ ] (ع ص ) تأنیث ِ غِدفل . رجوع به غدفل شود. || رحمة غِدفَلة؛ مهربانی کثیر. (منتهی الارب ). رحمت واسعه . (اقرب الموارد). || ملاءةغِدفلة؛ چادر فراخ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
چادر
لغتنامه دهخدا
چادر.[ دَ / دِ / دُ ] (اِ) خیمه . سایبان . بالاپوش زنان . ردا. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). پارچه ای که زنان برای پوشانیدن چهره و دستها و سایر اعضا و البسه بر روی همه ٔ لباسها پوشند. جامه ٔ رویین زنان . جامه ٔ بی آستین زبرین زنان که تمام سر و تن و پ...