کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غدریفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غدریفی
لغتنامه دهخدا
غدریفی . [ غ ِ ] (ص نسبی ) عامه ٔ مردم بخارا غطریفی راغدریفی ، غدرفی میگفتند. (احوال و اشعار رودکی تألیف نفیسی ص 72). غدرفی . غطریفی . رجوع به غطریفی شود.
-
جستوجو در متن
-
غدرفی
لغتنامه دهخدا
غدرفی . [ غ ِ رَ ] (ص نسبی ) درم غدرفی ؛ درهم غطریفی . رجوع به غدریفی شود : و او (حسین بن طاهر) خراج بخارا به تمامی گرفته بود همه درم غدرفی ، و در میان سرای ریخته بود و میخواست که به نقره صرف کند زمان نیافت و آن شب دیوار را سوراخ کردند و بگریخت با کس...
-
غطریفی
لغتنامه دهخدا
غطریفی . [ غ ِ ] (ص نسبی ، اِ) نام درهمی که در بخارا رائج بوده است ، و آن از آهن و روی و جز آن میکرده اند. (از صورالاقالیم اصطخری ). درمهای غطریفی ، و هو منسوب الی غطریف بن عطاء. (مهذب الاسماء). درمی منسوب به غطریف بن عطا. دراهم غطریفیة یا غطارفة، در...
-
غطریف
لغتنامه دهخدا
غطریف . [ غ ِ ] (اِخ ) ابن عطا. به روزگار هارون الرشید امیر خراسان شد در ماه رمضان به سال 185 هَ . ق . و این غطریف برادر مادر هارون الرشید بود، و مادر هارون الرشید را خیزران نام بود دختر عطا از یمن ، از شهری که آن را جرش گویند، و اسیر افتاده بود به ط...