کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غداد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غداد
لغتنامه دهخدا
غداد. [ غ ِ ] (ع اِ) ج ِ غَدَد. طاعون شتر. (اقرب الموارد). در فرهنگها این کلمه مورد اختلاف است . از قاموس چنین برمی آید که غداد جمع غدد است و اقرب الموارد نیز چنین آورده ولی تاج العروس آن را جمعغاد دانسته و به شعر زیر استشهاد کرده : عدمتکم و نظرتکم ا...
-
واژههای مشابه
-
غداد مشک
لغتنامه دهخدا
غداد مشک . [ غ َدِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) این ترکیب در ابیاتی چند از دیوان البسه ٔ نظام قاری آمده ولی جامع دیوان غداد مشک را جزء لغات لاینحل و مشتبه دیوان مزبور ذکر کرده است : میارا رخت والا از غداد مشک ولا وسمه به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت...
-
واژههای همآوا
-
قداد
لغتنامه دهخدا
قداد. [ ق َ ] (اِخ ) ابن ثعلبه بن معاویه از قبیله ٔ بُجَلَة است . (منتهی الارب ).
-
قداد
لغتنامه دهخدا
قداد. [ ق َ ] (ع اِ) خارپشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || یربوع . (المنجد). کلاک موش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قنفذ. (المنجد).
-
قداد
لغتنامه دهخدا
قداد. [ ق ِ] (ع اِ) ج ِ قَدّ. (منتهی الارب ). رجوع به قد شود.
-
قداد
لغتنامه دهخدا
قداد. [ ق ُ ] (ع اِ) درد شکم . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
غدد
لغتنامه دهخدا
غدد. [ غ َدَدْ ] (ع اِ) مرگامرگی شتران . (منتهی الارب ). طاعون الابل . ج ، غداد. (اقرب الموارد). رجوع به غداد شود.
-
غاد
لغتنامه دهخدا
غاد. [ غادد ] (ع ص ) نعت فاعلی از غدّ. || شتر طاعون زده . (منتهی الارب ). || دارای غُدة. غد البعیر... اصابه الغدد و صار ذاغدة فهو غادو مغدود. (اقرب الموارد). ج ، غداد. (تاج العروس ).
-
لاوسمه
لغتنامه دهخدا
لاوسمه . [ وَ م َ / م ِ ] (اِ) نام نسیجی است : آیا بروی شاهد والا چه خوش زنندمشاطگان جامه ٔ لاوسمه خالها. نظام قاری (دیوان البسه ص 38).گشته ام گرد گلستان و ریاض کمخاالحق ای جامه ٔ لاوسمه چو گلزار تو نیست . نظام قاری (دیوان البسه ص 41).رخت لاوسمه و زر...
-
ریشه
لغتنامه دهخدا
ریشه . [ ش َ/ ش ِ ] (اِ) طراز و تارهای پنبه ای و ابریشمین و جز آن که از چیزی آویزان باشد. (ناظم الاطباء) (از برهان ). || طره ٔ دستار. (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). آنچه از تار بی پود گذارند در جانب جامه زینت را: ریشه ٔ گلیم . ریشه ٔ کلاغی . ریشه ...