کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غبوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غبوب
لغتنامه دهخدا
غبوب . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غُب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
-
غبوب
لغتنامه دهخدا
غبوب . [ غ ُ ] (ع مص ) روز میان بر آب آمدن شتران . (منتهی الارب ). یک روز آب خوردن و یک روز تشنه ماندن حیوان . (اقرب الموارد). || بدبوی شدن گوشت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گنده شدن گوشت . (زوزنی ). گندا شدن گوشت . (تاج المصادر بیهقی ). || گندید...
-
واژههای همآوا
-
قبوب
لغتنامه دهخدا
قبوب . [ ق ُ ] (ع مص ) بانگ و فریاد نمودن در خصومت . گویند: قب القوم قبوباً؛ بانگ و فریاد کردند در خصومت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پژمرده گردیدن گوشت و پوست خرما. || خشک شدن ریش و جراحت و بی آب گشتن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج )...
-
جستوجو در متن
-
غبوبة
لغتنامه دهخدا
غبوبة. [ غ ُ بو ب َ ] (ع مص ) شب ماندن طعام . (تاج العروس ) (المنجد)، خواه فاسد شودیا نه ، و بعضی به گوشت اختصاص داده اند. (تاج العروس ). || گندیدن طعام . (المنجد). || به آخر رسیدن کار. (المنجد). رجوع به غُبوب شود.
-
غب
لغتنامه دهخدا
غب . [ غ ُب ب ] (ع ص ، اِ) رونده از دریا چندان که در دشت دوردرآید. || زمین پست . || ایستادنگاه آب . ج ، اغباب . غبوب . (منتهی الارب ). ج ، غبان . (المنجد). || خلیج (در لهجه ٔ یمنی ). (دزی ج 2 ص 199) : الغب ّ موضعٌ یدخل فیه البحر الی البر یتحاماه المر...