کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غانه
لغتنامه دهخدا
غانه . [ ن َ ] (اِخ ) (نهر...) و آن نهر حبشه و سودان است و از حیث زیادت و نقصان و کشاورزی شباهت بسیار به نیل دارد. این نهر سرزمین غانه را می پیماید و شهر غانه را بدو نصف می کند و پس از عبور از غانه از بلاد و سرزمین های دیگری هم میگذرد و به دریای کوغه...
-
غانه
لغتنامه دهخدا
غانه . [ ن َ ] (اِخ ) شهری در کنار فرات . (آنندراج ) (انجمن آرا). شهری است در کنار فرات و صحیح عانه است ، چنانکه صاحب قاموس گوید (فرهنگ رشیدی ) همین قول صحیح است . رجوع به التفهیم چ همائی ج 4 ص 198 و رجوع به منتهی الارب (عانه ) شود.
-
غانه
لغتنامه دهخدا
غانه . [ ن َ ] (اِخ ) نام شهری است در حدود یمن . گویند خاک آن شهر طلا دارد زیرا که خاکروبه ٔ آن رامیشویند سونش طلا برمی آید. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) : وز زمین یمن آنچ از شهرهای صنعاء جنوبی است ، چون ظفار و حضرموت و عدن و دنقله شهر نوبیان و غا...
-
غانه
لغتنامه دهخدا
غانه . [ ن َ ] (ع اِ) حلقه ٔ سر زه . (منتهی الارب ).
-
غانه
لغتنامه دهخدا
غانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) بر وزن و معنی خانه . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
قانه
لغتنامه دهخدا
قانه . [ ن َ ] (اِخ ) (جای نی ) شهری است در اشیر(یوشع 19:28). و آن همان قانائی است که بمسافت شش میل به جنوب شرقی صور واقع است . (قاموس کتاب مقدس ).
-
قانه
لغتنامه دهخدا
قانه . [ ن َ ] (اِخ ) وادئی است فیمابین افرائیم و منسی (یوشع 16:8 و 17:9) که فعلاً هم آن را وادی قانا گویند و سرش در مسافت شش میل به جنوب شرقی نابلس واقع و متدرجاً رو به دریای شمالی یافا سرازیر میشود. بعضی را گمان چنان است که این قانه همان وادی قصب ا...
-
جستوجو در متن
-
غناشیرین
لغتنامه دهخدا
غناشیرین . [ ] (اِخ ) حاکم کرمان که در زمان شاهرخ گورکانی به این ناحیه مأموریت یافت (جمادی الاولی سنه ٔ 820 هَ . ق .). او در سنه ٔ 836 هَ . ق . در بلوک سیرجان درگذشت . این نام بصورت غانه شیرین و قباشیرین (؟) نیز ضبط شده است . رجوع به تاریخ کرمان چ ب...
-
تبر
لغتنامه دهخدا
تبر. [ ت ِ ] (اِخ ) یاقوت مینویسد: منطقه ای از سودان و معروف به «بلاد التبر». زر خالص بدان منسوب و آن در جنوب مغرب واقع است . بازرگانان از سجلماسه به غانه که شهری در حدود سودان است میروند و مهره های شیشه ای کبود و نمک و عقدها از چوب صنوبر و دستبرنجن ...
-
حاکم بامر ا
لغتنامه دهخدا
حاکم بامر ا. [ ک ِ ب ِ اَ رِل ْ لاه ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن ابی علی حسن قُبّی بن علی بن ابی بکربن خلیفه مسترشد باﷲبن مستظهر باﷲ. هنگام سقوط بغداد به دست مغولان ، وی پنهان گردید و نجات یافت ، و با جمعی از یاران به نزد حسین بن فلاح امیر بنی خفاجة شد ...