کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غازیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غازیة
لغتنامه دهخدا
غازیة. [ زی ی َ ] (اِخ ) از اعلام است . (منتهی الارب ). || (ع اِ) سکه ٔ طلائی است رایج در فلسطین و نام همان سکه ای است که مردم عراق آن را غازی می گویندو بر دو قسم است : قدیم و جدید، قدیم آن برابر با سی قرش ترکی و جدید آن برابر با بیست قرش ترکی است . ...
-
واژههای مشابه
-
غازیه خاتون
لغتنامه دهخدا
غازیه خاتون . [ زی ی َ ] (اِخ ) نام دختر ملک کامل از ملوک ایوبی و زوجه ٔملک مظفر محمود حکمران حمات است در موقع وفات شوهرش پسر وی ملک منصور که کودک بود وارث تخت و تاج و او نایب السلطنه گردید و در تاریخ 656 هَ . ق . درگذشت .
-
واژههای همآوا
-
غاذیة
لغتنامه دهخدا
غاذیة. [ ی َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از غذو. (منتهی الارب ).- قوه ٔ غاذیة ؛ یکی از سه قوه ٔ نباتیه و آن دودیگر نامیه و مولده است . قوه ای که غذا را تغییر دهدو مشابه غذاخوار کند تا جای آنچه را که بتحلیل رفته است پرسازد. قوتی که غذا را تحلیل کند و جزو بدن س...
-
غاضیة
لغتنامه دهخدا
غاضیة. [ ی َ ] (ع ص ) مؤنث غاض . ج ، غَواض . سخت تاریک . لیلة غاضیة؛ شب تاریک . || نار غاضیة؛ آتش فروزان . (از اضداد). || ابل غاضیه ، شتر غضاخوار. (از منتهی الارب ).
-
قاضیة
لغتنامه دهخدا
قاضیة. [ ی َ ] (ع اِ) مرگ . || (ص ) شترانی که بدان دیت و خون بها و زکوة و صدقه جایز باشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
لیلی
لغتنامه دهخدا
لیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) الغفاریة. قال ابوعمر کانت تخرج مع النبی (ص ) فی مغازیه تداوی الجرحی و تقوم علی المرضی حدیثها ان النبی (ص ) قال لعائشة هذا علی اول الناس ایمانا روی عنها محمدبن القاسم الطائی . قلت اماالخبر الاول فتقدم التنبیه علیه فی القسم الا...