کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غازانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غازانی
لغتنامه دهخدا
غازانی . (اِخ ) (اعمال ...) فرات شهرت تمام دارد... و در ملک سواد که اکنون اعمال غازانی می خوانند از او نهرهای بسیار برمیدارند... (نزهة القلوب چ هلند مقاله ٔ 3 ص 209 و 210). رجوع به غازان اعلی و غازان سفلی شود.
-
غازانی
لغتنامه دهخدا
غازانی . (اِخ ) (کوشک ...) نام محلی قرب تبریز که امیر تیمور گورکان در سفری به تبریز در آن جا توقف کرد. مؤلف حبیب السیر آرد : و از آنجا ماهچه ٔ رایت گیتی فروز پرتو وصول بر اوجان انداخته کوشک غازانی از فر نزول صاحبقرانی غیرت افزای بروج آسمانی شد و چون...
-
غازانی
لغتنامه دهخدا
غازانی . (ص نسبی ) (تریاق ...) معجونی مرکب که به دستور غازان ساخته شده بود : و از ادویه ٔ مفرده آن چه پیش هر طایفه به تریاقیت مجرب و معروف بود بیست وچهار داروی مفرد که هریک علی حده تریاق مطلق بود اضافت تریاق فاروق کرد و آن تریاق را تجربه فرمود و بغای...
-
واژههای مشابه
-
غازانی اعلی
لغتنامه دهخدا
غازانی اعلی . [ اَ لا ] (اِخ ) (نهر...) نهری از شعب فرات بنام نهر غازانی اعلی . مؤلف تاریخ غازانی در حکایت دوازدهم در عمارت دوستی پادشاه اسلام ... در صص 202 - 203 گوید: و به هر شهر و ولایت عمارت می فرماید و کهریزها بیرون می آورد و جاری می گرداند و ا...
-
غازانی سفلی
لغتنامه دهخدا
غازانی سفلی . [ س ُ لا ] (اِخ ) (نهر...) نهری از شعب فرات بنام نهر غازانی سفلی . مؤلف تاریخ غازانی گوید : و در حدود مشهد سیدی ابوالوفا رحمةاﷲ علیه که هم چنین بیابان بی آب بود ودر مشهد آب شیرین جهت خوردن نه ، سالی پادشاه اسلام خلداﷲ ملکه در آن صحرا ب...
-
تاریخ غازانی
لغتنامه دهخدا
تاریخ غازانی . [ خ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تاریخ ایلخانی . حسن تقی زاده در کتاب گاه شماری آرد:... بقول مشهور از 13 رجب سنه ٔ 701 هَ . ق . موافق اول حمل و اول فروردین ماه جلالی سنه ٔ 225 جلالی شروع میشود. در نزهت القلوب نیز اول محرم سال 740 هَ . ق...
-
نظام شنب غازانی
لغتنامه دهخدا
نظام شنب غازانی . [ ن ِ م ِ شَم ْ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به نظام الدین شامی شود.
-
واژههای همآوا
-
قازانی
لغتنامه دهخدا
قازانی . (اِخ ) (شیخ ) محمد مرادبن عبداﷲ قازانی در مکه سکونت داشت . از اوست : «ترجمه ٔ رشحات عین الحیاة» به عربی . اصل این کتاب به فارسی نوشته شده و مؤلف آن علی بن حسین واعظ کاشفی آن را در مناقب مشایخ نقشبندیه و آداب طریقت ایشان برشته ٔ نگارش کشیده ...
-
قازانی
لغتنامه دهخدا
قازانی . (اِخ ) شهاب الدین . از علماء است . از اوست : حق المعرفة فی حسن الادراک فی وجوب الفطر والامساک . این کتاب در قازان به سال 1291 هَ . ق . چاپ شده است . (معجم المطبوعات ستون 1480).
-
جستوجو در متن
-
جغان ناوور
لغتنامه دهخدا
جغان ناوور. [ ] (اِخ ) بنا به نوشته ٔ تاریخ غازانی ، ناحیه یی بوده است نزدیک فراهان . رجوع به تاریخ غازانی ص 141 شود.
-
اشتاایکاجی
لغتنامه دهخدا
اشتاایکاجی . [ ] (اِخ ) یکی از رجال عهد اباقاخان . (تاریخ غازانی ص 10).
-
کجکه
لغتنامه دهخدا
کجکه . [ ] (مغولی ، اِ) این کلمه در تاریخ غازانی بصورت کچیکه هم آمده است و مرادف با ساقه بکار رفته و ظاهراً بمعنی سپاه کمکی است : شهزاده غازان باودای را که امیر قورچیان بود یعنی ساقه و کجکه در اهتمام او بود... (تاریخ غازانی ص 52).