کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غار گدازه ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غار اسفل
لغتنامه دهخدا
غار اسفل . [ رِ اَ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کام زیرین . رجوع به غار شود.
-
غار اعلی
لغتنامه دهخدا
غار اعلی . [ رِ اَ لا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کام زبرین . رجوع به غار شود.
-
غار ژرف
لغتنامه دهخدا
غار ژرف . [ رِ ژَ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) کنایه از دنیاست . (مجموعه ٔ مترادفات ص 165).
-
غار شاپور
لغتنامه دهخدا
غار شاپور. [ رِ ] (اِخ ) غاری است در شهر شاپور فارس . پورداود در ج 1 یشتها آورده اند: اما از نقوشی که ازپادشاهان ساسانی در نقش رستم و نقش رجب و غار شاپوراز اردشیر اول و شاپور اول و بهرام اول مانده است سواری نگین اقتدار به شاه سوار طرف مقابلش میدهد. ب...
-
غار غم
لغتنامه دهخدا
غار غم . [ رِ غ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از زندان و بندخانه و گور و قبر گناهکاران باشد. (برهان ). زندان . بندخانه . محبس .
-
غار فقیر
لغتنامه دهخدا
غار فقیر. [ رِ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان باهوکلات بخش دستیاری شهرستان سراوان در 20هزارگزی خاوری دستیاری ، کنار راه باهوکلات به ریمیدان ، با 45 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
غار گشاده
لغتنامه دهخدا
غار گشاده . [ رِ گ ُ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غاری که بن آن بسته نباشد. منجوف . (منتهی الارب ).
-
غار معرة
لغتنامه دهخدا
غار معرة. [ رِم َ ع َرْ رَ ] (اِخ ) فی جبل نساح بارض الیمامة لبنی جشم بن الحارث بن لؤی ّ. عن الحفصی . (معجم البلدان ).
-
غار یمگان
لغتنامه دهخدا
غار یمگان . [ رِ ی ُ ] (اِخ ) در مقدمه ٔ دیوان ناصرخسرو در شرح حال وی آمده است : ناصرخسرو همه جا خود را میان کوهها در دره و غار و زندان سنگی و حصار و کوهسار پر از سنگ و خار یمگان که «زندان سلیمان » و زمین تنگ و خشک و دره و جبال و تلال پر از خار و غار...
-
غار اصحاب کهف
لغتنامه دهخدا
غار اصحاب کهف . [ رِ اَ ب ِ ک َ ] (اِخ ) غاری که اصحاب کهف به آن پناه بردند. اصحاب کهف تنی چند خداپرست و از بزرگان مملکت روم بودند، دقیانوس نام که ملک روم بود با ایشان به دشمنی برخاست و آنان از بیم او فرار کردند و به غاری پناه بردند. کیفیت این واقعه ...
-
غار اصحاب کهف
لغتنامه دهخدا
غار اصحاب کهف . [ رِ اَ ب ِ ک َ ] (اِخ ) نام محلی است بین دجله و فرات : و سلطان (سلطان اویس فرزند شیخ حسن کوچک از امرای چوپانیان ) از راه حسنحور [ ؟ ] و غار اصحاب کهف روانه شد و دو نوبت از آب فرات عبور کرد. (ذیل جامعالتواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو چ ...
-
غار بهرام گور
لغتنامه دهخدا
غار بهرام گور. [ رِ ب َ م ِ ] (اِخ ) غاری که بهرام پادشاه ساسانی دنبال گور بدرون آن رفت :بود غاری در آن خرابستان خوشتر از چاه یخ به تابستان رخنه ٔ ژرف داشت چون چاهی هیچکس را نه بر درش راهی گور در غار شد روان و دلیرشاه دنبال او گرفته چو شیراسب در غار ...
-
غار و غور
لغتنامه دهخدا
غار و غور. [ غارْ رُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) بمعنی هرج و مرج و آشوب و فتنه باشد. (برهان ). || در تداول عمومی ، صداهایی که از امعا شنیده میشود. هیاهوئی که در موقع نزاع و مخاصمت می کنند: اینهمه غار و غور مکن ، یعنی سر و صدای بی حاصل از خود درمیاور.
-
غار خسرو دوم
لغتنامه دهخدا
غارخسرو دوم . [ رِ خ ُ رَ / رُ وِ دُوْ وُ ] (اِخ ) در کتاب ایران در زمان ساسانیان تألیف پروفسور کریستن سن ترجمه ٔ رشید یاسمی آمده است : در کنار غاری که شاهپور سوم در کوه معروف طاق بستان کنده بود غار دیگری است خیلی بزرگتر که بفرمان خسرو پرویز ساخته ا...