کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غارت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غارت کردن
لغتنامه دهخدا
غارت کردن . [ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چپو کردن . چپاول کردن . یغما کردن . اغارة. (ترجمان القرآن ).
-
واژههای مشابه
-
غارت شدن
لغتنامه دهخدا
غارت شدن .[ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به غارت رفتن مال و متاع .
-
غارت زدگی
لغتنامه دهخدا
غارت زدگی . [ رَ زَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت کسی که مالش را به غارت برده اند.
-
غارت زده
لغتنامه دهخدا
غارت زده . [ رَ زَ دَ /دِ ] (ن مف مرکب ) کسی که مالش را غارت کرده باشند.
-
غارت شده
لغتنامه دهخدا
غارت شده . [ رَ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مالی که بغارت رفته است . || آن که مال او به غارت رفته است .
-
غارت گر
لغتنامه دهخدا
غارت گر. [ رَ گ َ ] (ص مرکب ) دُزد. چپوچی . کسی که مال مردم را به غارت می برد.
-
قتل و غارت
لغتنامه دهخدا
قتل و غارت . [ق َ ل ُ رَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کشتار و چپاول .
-
جستوجو در متن
-
چپو کردن
لغتنامه دهخدا
چپو کردن . [ چ َ پ َ /پُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) چپاول کردن . غارت کردن . یغماکردن . تاراج کردن . چاپیدن . رجوع به چپو و چپوچی و چاپیدن و غارت کردن و تاراج کردن و چپاول کردن شود.
-
چاپیدن
لغتنامه دهخدا
چاپیدن . [ دَ] (مص جعلی ) (مصدر جعلی از چاپماق ترکی ). غارتیدن . تالان کردن . تاراج کردن . غارت کردن . چپاول کردن . بچاپ بچاپ و غارت و چپاول همه کسی و غیرمنتظم . دزدیدن .
-
چوریدن
لغتنامه دهخدا
چوریدن . [ دَ ] (مص ) در تداول مردم خراسان به معنی غارت کردن و چپاول کردن و چپو کردن است .
-
قاعاً صفصف کردن
لغتنامه دهخدا
قاعاً صفصف کردن . [ عَن ْ ص َ ص َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بالتمام ویران کردن . هرچه بود غارت کردن .
-
غوار
لغتنامه دهخدا
غوار. [ غ ِ ] (ع مص ) تاراج کردن . (منتهی الارب ). غارت . (از اقرب الموارد). رجوع به غارت و غارة شود. || یکدیگر را غارت کردن . مغاورة. (المصادر زوزنی ). به این معنی مصدر دوم باب مفاعله است .
-
غزاوة
لغتنامه دهخدا
غزاوة. [ غ َ وَ ] (ع مص ) جنگ کردن با دشمن . در پی جنگ و غارت دشمن گردیدن . (منتهی الارب ). حرکت کردن برای جنگ با دشمنان و غارت کردن دیار ایشان . غَزْو. غَزَوان . (اقرب الموارد).