کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غارتگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
غارت گر
لغتنامه دهخدا
غارت گر. [ رَ گ َ ] (ص مرکب ) دُزد. چپوچی . کسی که مال مردم را به غارت می برد.
-
جستوجو در متن
-
چاپانچی
لغتنامه دهخدا
چاپانچی . (ص مرکب ) غارتگر. چپوچی . چپاول گر.
-
چپاول چی
لغتنامه دهخدا
چپاول چی . [ چ َ وُ ] (ترکی ، ص مرکب ) چپوچی . یغماگر. غارتگر. آنکه تاراج و تالان کند. چپاولگر. رجوع به چپاولگر و چپوچی و غارتگر و یغماگر شود.
-
چپوچی
لغتنامه دهخدا
چپوچی . [ چ َ پ َ / پُو ] (ترکی ، ص مرکب ) چپوگر. غارتگر. چپاولچی . چپاولگر. یغماگر. تاراجگر. یغمائی . ناهب . نهاب . رجوع به چپاولگر و غارتگر و یغماگر شود.
-
گنگوار
لغتنامه دهخدا
گنگوار. [ گ َن ْگ ْ ] (اِ) دزد و غارتگر. (آنندراج ).
-
چاپنده
لغتنامه دهخدا
چاپنده . [ پ َ دَ / دِ ] (نف ) از چاپیدن . غارتگر. یغماگر.
-
المانچی
لغتنامه دهخدا
المانچی . [ اَ ] (ترکی ، ص مرکب ) غارتگر. الامانچی . آلمانچی .
-
یله دار
لغتنامه دهخدا
یله دار. [ ی َ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) جاسوس . || غارتگر. (ناظم الاطباء).
-
یغماگر
لغتنامه دهخدا
یغماگر. [ ی َ گ َ ] (ص مرکب ) غارتگر. یغماکننده . چپاولگر. چپوچی . تاراج گر. (یادداشت مؤلف ). || می خوار. (یادداشت مؤلف ).
-
مغاور
لغتنامه دهخدا
مغاور. [ م ُ وِ ] (ع ص ) تاراج کننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غارتگر و کسی که تاخت و تاز بسیار می کند برای غارت و تاراج . (ناظم الاطباء).
-
مغوار
لغتنامه دهخدا
مغوار. [ م ِغ ْ ] (ع ص ) بسیارغارت . ج ، مغاویر. (مهذب الاسماء): رجل مغوار؛ مرد سخت غارتگر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرد جنگجوی بسیار غارتگر. مُغاوِر. (از اقرب الموارد). یغماگر. بسیار تاراج کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || فرس مغوار؛ اسب...
-
منسلب
لغتنامه دهخدا
منسلب . [ م ُ س َ ل ِ ] (ع ص ) غارتگر. (آنندراج ). || نیک شتاب رونده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به انسلاب شود.
-
خلاس
لغتنامه دهخدا
خلاس . [ خ َل ْ لا ](ع ص ) دزد. راهزن . غارتگر. رباینده . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
-
بالاق
لغتنامه دهخدا
بالاق . (اِخ ) (... غارتگر) و او پادشاه بود در زمانی که اسرائیلیان رو بزمین موعود میرفتند و چون خبر ایشان بگوش وی رسید، بسیار ترسان گردید مبادا او را نیز مثل سیحون و عوج کنند لهذا با مدیان هم عهد شد که با ایشان جنگ کند و بلعام را طلبیده که آمده آنها ...