کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غار
لغتنامه دهخدا
غار. (اِخ ) ابن جبلة. محدّث است . یا آن به زأست . (منتهی الارب ).
-
غار
لغتنامه دهخدا
غار. (اِخ ) دهی از دهستان مازول بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور در 12 هزارگزی شمال نیشابور. کوهستانی ، معتدل . دارای 121 تن سکنه ٔ شیعه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و تریاک . شغل اهالی زراعت و گله داری . راه مالرو است . غار ابراهیم ادهم در شمال این آبا...
-
غار
لغتنامه دهخدا
غار. (اِخ ) نام بلوکی به نزدیکی طهران . ناحیتی به جنوب غربی طهران . در نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی آمده : و طهران و فیروزان از معظم ناحیت غار است . این ولایت به چهار قسم است ناحیت اول بهنام و در او شصت پاره دیه است ، ورامین و خاوه از معظم قرای آن ناحیه ...
-
غار
لغتنامه دهخدا
غار. (اِخ ) ولایتی است در عربستان : ملک جهان بگیری از قاف تا به قاف گنج شهان ببخشی از غور تا به غار. منوچهری .کازیمیرسکی گوید غار در این شعر منوچهری ولایتی است در عربستان .
-
غار
لغتنامه دهخدا
غار. (ع اِ) درخت غار. شجرالغار.رند. مابهشتان . دانیمو. برگ بو. سقلیموس . ذافنی . لوره . باهشتان . لادرس . سنگ . امیر اوفوسدونس . دهمست . نباتی خوشبوی . (منتهی الارب ) (بحرالفضائل ). || درختی است بزرگ روغن دار و منه دهن الغار. (منتهی الارب ). درختی اس...
-
غار
لغتنامه دهخدا
غار. (ع اِ) سوراخ در کوه . (دهار). دره و شکاف کوه . (برهان ) (دستور اللغة). سوراخ کوه . (مهذب الاسماء). سمج که در کوه باشد. شکاف کوه که به خانه مانند باشد. شکاف عمیق در کوه به سوی پستی . سوراخ زمین و یا گود بزرگ که در آن جانور وحشی جای گیرد. سوراخی ک...
-
غار
لغتنامه دهخدا
غار. [ غارر ] (ع ص ) نعت فاعلی از غرر (پیشانی سفید داشتن اسب ) و غرارة (ناآزموده کاری ) و غرور (فریفتن ). || ناچیز و باطل . ج ، غرور. || غافل . || چاه کن . (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
غار اسفل
لغتنامه دهخدا
غار اسفل . [ رِ اَ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کام زیرین . رجوع به غار شود.
-
غار اعلی
لغتنامه دهخدا
غار اعلی . [ رِ اَ لا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کام زبرین . رجوع به غار شود.
-
غار حراء
لغتنامه دهخدا
غار حراء. [ رِ ح َرْ را ] (اِخ ) جایی در کوه حرّا که رسول اکرم صلی اﷲ علیه وآله پیش از بعثت به نبوّت ، شبهای بسیاری برای پرستش و راز و نیاز با خدای خویش در آن منزوی بود. (معجم البلدان ). عایشه روایت کرده است : حضرت رسول اکرم (ص ) موقعی که در غار حرّا...
-
غار ژرف
لغتنامه دهخدا
غار ژرف . [ رِ ژَ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) کنایه از دنیاست . (مجموعه ٔ مترادفات ص 165).
-
غار شاپور
لغتنامه دهخدا
غار شاپور. [ رِ ] (اِخ ) غاری است در شهر شاپور فارس . پورداود در ج 1 یشتها آورده اند: اما از نقوشی که ازپادشاهان ساسانی در نقش رستم و نقش رجب و غار شاپوراز اردشیر اول و شاپور اول و بهرام اول مانده است سواری نگین اقتدار به شاه سوار طرف مقابلش میدهد. ب...
-
غار غم
لغتنامه دهخدا
غار غم . [ رِ غ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از زندان و بندخانه و گور و قبر گناهکاران باشد. (برهان ). زندان . بندخانه . محبس .
-
غار فقیر
لغتنامه دهخدا
غار فقیر. [ رِ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان باهوکلات بخش دستیاری شهرستان سراوان در 20هزارگزی خاوری دستیاری ، کنار راه باهوکلات به ریمیدان ، با 45 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).